افتتاح سایت مشاوره پزشکی دکترمهدی امیری کار
(به انضمام داستان کوتاه آلبرت انیشیتن و راننده اش)
نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
این سایت شصت وسومین سایت مشاوره پزشکی است که به مدیریت پزشکی جوان ، بسیار پرشور،عاشق پزشکی وعلاقمند به مسایل رفع آلام بیماران بنام دکتر مهدی امیری کار در اورژانس مرکز اموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه سرسبز و همیشه سرافراز آذربایجان غربی افتتاح میگردد .اینجانب نیز بعنوان طراح سایت آرزوی موفقیت روز افزون برای ایشان در تمام مراحل زندگیشان از خداوند متعال را خواستارم .وطبق سنت قبلی برای ایشان نیز نوشتار یادگاری ، این بارداستان کوتاهی از دانشمند بزرگ پرفسور آلبرت انیشتن بنام راننده و انیشتین ،ارائه میدهم که امید دارم مورد توجه خوانندگان گرامی نیز واقع شود.دراین باره با هم میخوانیم:
انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟
راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.
به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درامد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد
افتتاح سایت مشاوره تخصصی بیماریهای داخلی دکتربایرام سلطانی
(به انضمام داستان کوتاه معجزه عشق )
نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
این سایت شصت ودومین سایت مشاوره پزشکی است که به مدیریت پزشکی با سابقه مدیریت در امور پزشکی وعلاقمندبه رفع آلام بیماران بنام دکتر بایرام سلطانی رزیدنت داخلی ،در اورژانس مرکز اموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه سرسبز و همیشه سرافراز آذربایجان غربی افتتاح میگردد .اینجانب نیز بعنوان طراح سایت آرزوی موفقیت روز افزون برای ایشان در تمام مراحل زندگیشان از خداوند متعال را خواستارم .وطبق سنت قبلی برای ایشان نیز نوشتار یادگاری ، این بار داستان کوتاه و بسیارزیبا از ماکس فریش سویسی بنام معجزه عشق،ارائه میدهم که امید دارم مورد توجه خوانندگان گرامی نیز واقع شود.دراین باره با هم میخوانیم:
افتتاح سایت تخصصی جراحی عمومی دکترسید محمدرضا سید کباری
(به انضمام داستان کوتاه ولی عاشقانه)
نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
این سایت شصت ویکمین سایت مشاوره پزشکی است که به مدیریت پزشکی با سابقه وبا حوصله وخوش رفتاروعلاقمند به مسایل رفع آلام بیماران بنام دکتر سید محمدرضا سیدکباری در اورژانس مرکز اموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه سرسبز و همیشه سرافراز آذربایجان غربی افتتاح میگردد .اینجانب نیز بعنوان طراح سایت آرزوی موفقیت روز افزون برای ایشان در تمام مراحل زندگیشان از خداوند متعال را خواستارم .وطبق سنت قبلی برای ایشان نیز نوشتار یادگاری ،این بار داستان کوتاهی بنام داستان کوتاه ولی عاشقانه برگرفته از سایت آریا کلیک ،ارائه میدهم که امید دارم مورد توجه خوانندگان گرامی نیز واقع شود.دراین باره با هم میخوانیم:
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.
زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.
مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.
زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.
مرد جوان: منو محکم بگیر.
زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.
مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.
روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد.
افتتاح سایت مشاوره تخصصی اورتوپدی دکتر میکائیل تفکیکی
(به انضمام داستان دیوار اثر دکتر آنتوان چخوف)
نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
این سایت شصتمین سایت مشاوره پزشکی است که به مدیریت پزشکی با با سابقه ، خوش اخلاق ، آگاه به مسایل روز ، بنام دکتر میکائیل تفکیکی رزیدنت اورتوپدی در اورژانس مرکز اموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه سرسبز و همیشه سرافراز آذربایجان غربی افتتاح میگردد .اینجانب نیز بعنوان طراح سایت آرزوی موفقیت روز افزون برای ایشان در تمام مراحل زندگیشان از خداوند متعال را خواستارم .وطبق سنت قبلی برای ایشان نیز نوشتار یادگاری ، این بار داستانی باز از پزشک مشهور روسی بنام دیوار از دکتر آنتوان چخوف را ،ارائه میدهم که امید دارم مورد توجه خوانندگان گرامی نیز واقع شود.دراین باره با هم میخوانیم:
ایوان ، پیشخدمت مخصوص آقای بوکین ضمن آنکه ریش ارباب خود را می تراشید گفت:
ــ مردی به اسم ماسلف هر روز دو دفعه به خانه مان می آید و میخواهد با شما حرف بزند … امروز هم آمده بود ، میگفت که مایل است پیش شما به عنوان مباشر استخدام شود … میگفت که ساعت یک بعد از ظهر بر میگردد … آدم عجیب و غریبی بود!
ــ چطور مگر؟
ــ هر وقت می آید در پیش اتاقی می نشیند و یک بند غرولند میکند که: « من نه پیشخدمت هستم ، نه ارباب رجوع که دو ساعت تمام در پیش اتاقی علافم کنند … من آدم تحصیل کرده ای هستم! … با اینکه اربابت یک ژنرال است بهش بگو که جان مردم را در انتظار به لب رساندن ، قباحت دارد … »
بوکین اخم کرد و گفت:
ــ حق با اوست! تو برادر ، گاهی وقتها پاک بی نزاکت میشوی! ارباب رجوع اگر آدم حسابی است و سر و وضع تر و تمیزی دارد باید به اتاق دعوتش کرد … مثلاً می توانستی به اتاق خودت یا …
ایوان پوزخندزنان جواب داد:
ــ آدم مهمی نبود ارباب! اگر آمده بود که شما به عنوان ژنرال استخدامش کنید ، یک چیزی … در پیش اتاقی معطلش نمیکردم … میخواستم بهش بگویم: آخر مرد حسابی آدمهای تر و تمیزتر از تو در پیش اتاقی معطل میشوند و جیکشان هم در نمی آید … مباشر همیشه ی خدا نوکر ارباب است ، پس باید مباشر باقی بماند و از خودش هم حرف در نیارد و تحصیلاتش را به رخ این و آن نکشد! … آقا را باش ، توقع داشت ببرمش به اتاق پذیرایی … هیکل نجس! … حضرت اشرف ، این روزها آدمهای مضحک دنیا را پر کرده اند!
ــ این آقای ماسلف اگر دوباره مراجعه کند راهنمایی اش کن پیش من …
و آقای ماسلف ، درست سر ساعت یک بعد از ظهر آمد … ایوان او را به دفتر کار ژنرال هدایت کرد. بوکین به استقبال او رفت و پرسید:
ــ شما را جناب آقای کنت به اینجا فرستاده اند؟ از آشنایی تان خوشحالم! بفرمایید بنشینید ؛ روی این مبل که نرمتر است … گویا یکی دو بار مراجعه کرده بودید … به من گزارش دادند ولی … ولی ببخشید ، معمولاً نیستم یا گرفتارم. بفرمایید سیگار بکشید عزیزم … خوب ، حقیقتش را بخواهید من به یک مباشر احتیاج دارم … می دانید با مباشر قبلی ام کمی نساختیم … نه من توقعش را بر می آوردم ، نه او رضایتم را. در واقع دو آدم متباینی بودیم … هه ــ هه ــ هه … راستی در این کار چقدر سابقه دارید؟ تا حالا ملکی را اداره کرده اید؟
ــ بله ، پیش از این به مدت یک سال در ملک کیرشمایر ، مباشر بودم. ملک ایشان را حراج کردند و بنده بالاجبار بیکار شدم … البته تقریباً تجربه ی کاری ندارم اما رشته ی کشاورزی را در آکادمی پتروسکی تمام کرده ام … تصور میکنم تحصیلاتم بی تجربگی ام را تا حدودی جبران کند …
ــ تحصیلات کدام است ، پدر جان؟ اموری مثل نظارت بر کار کارگرها و جنگلبانها … و فروش محصول غلات و سالی یک دفعه هم تهیه و ارائه صورت دخل و خرج ملک که احتیاج به تحصیلات ندارد! آنچه به درد مباشر میخورد چشم تیزبین و زبان دراز و صدای رسا است …
سپس آهی از سینه برآورد و ادامه داد:
ــ البته داشتن تحصیلات هم ضرری ندارد … خوب ، برگردیم به اصل قضیه … از کم و کیف ملکم که در ایالت ارلوسکایا واقع شده است می توانید از طریق مطالعه ی این نقشه ها و گزارشها سر در بیاورید. خود من هرگز به آنجا پا نمیگذارم و اصولاً در امور ملک دخالت نمیکنم. معلوماتم در این نوع مسائل از معلومات راسپلیویف که فقط می دانست خاک سیاهرنگ است و جنگل سبز رنگ ، تجاوز نمیکند … شرایط استخدام تصور میکنم همان شرایط مباشر سابق باشد یعنی سالی هزار روبل مواجب به اضافه آپارتمان مسکونی و خورد و خوراک و کالسکه و آزادی مطلق!
ماسلف با خود فکر کرد: « چه مرد نازنینی! ». بوکین بعد از کمی مکث گفت:
ــ فقط یک چیزی پدر جان … عذر میخواهم ولی جنگ اول به از صلح آخر است. از لحاظ اداره ی امور ملک ، به شما آزادی کامل میدهم ، هر کاری دلتان میخواهد بکنید اما شما را به خدا یک وقت دست به ابتکار و نوآوری نزنید ، رعیت را از راه به در نکنید و مهمتر از همه ، سالی بیشتر از یک هزار روبل بالا نکشید …
ماسلف زیر لب من من کنان گفت:
ــ ببخشید قربان ، عبارت آخرتان را درست نشنیدم …
ــ سالی بیشتر از یک هزار روبل بالا نکشید … قبول دارم که آدم اگر بالا نکشد چرخ زندگی اش نمی چرخد ولی معتقدم که هر چیزی حد و اندازه دارد ، عزیزم! سلف شما در این کار آنقدر پیش رفت که فقط از محل فروش پشم گوسفندهای ملکم پنج هزار روبل بالا کشید و … و ما به ناچار از هم جدا شدیم. البته به مصداق آنکه پیراهن هر کسی به تن خودش نزدیکتر است از دریچه ی چشم او ، حق با او بود ولی قبول کنید که تحمل چنین وضعی برای من بسیار دشوار بود. پس یادتان بماند: سالی تا یک هزار روبل مجاز هستید … بسیار خوب ، تا دو هزار روبل ولی نه بیشتر!
ماسلف با چهره ای برافروخته به پا خاست و گفت:
ــ طوری با من صحبت می کنید که انگار با یک کلاش و کلاهبردار! … ببخشید ، بنده عادت ندارم این حرفها را بشنوم …
ــ راست می گویید؟ هر طور میل شما است … من مانع رفتنتان نمی شوم …
ماسلف کلاه خود را برداشت و شتابان از در بیرون رفت. بعد از رفتن او ، دختر بوکین رو کرد به پدر و پرسید:
ــ چه شد پدر؟ مباشر جدید را بالاخره استخدام کردی یا نه!
ــ نه عزیزم ، خیلی جوان بود … یعنی … زیادی درستکار بود …
ــ این که عالی است! دیگر چه می خواهی؟
ــ نه دخترم. خدا ما را از شر آدمهای درستکار در امان بدارد! … آدم درستکار یا کارش را بلد نیست یا ماجراجو و وراج و … احمق است. خدا نصیب نکند! … این نوع آدمها نمی دزدند ، نمی دزدند اما در عوض یک وقت به چنان لقمه ی چرب و نرمی چنگ می اندازند که آدم انگشت به دهان میماند … نه عزیزم ، خداوند ما را گرفتار این درستکارها نکند! …
آنگاه لحظه ای مکث کرد و افزود:
ــ تا امروز پنج نفر مراجعه کرده اند و هر پنج تا مثل هم … اینهم از شانس بد ما! انگار چاره ای ندارم جز آنکه مباشر سابقمان را به کار دعوت کنم
درمان کسانی که با سوظن زندگی افراد را از هم میپاشند!!
نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
همه ما در زندگی روزمره بسیار اتفاق افتاده که با افراد حسود و بخیل روبرو شده و از گزند نگاه ها و اعمال زشت شان خسارت ندیده نباشیم اما آنچه خیلی مهم است همراهی این خصلت زشت با سوظن است که خانمانسوزترین مشکلات را برای افراد حتی گاها در حد نابودی زندگی یک نفر یا گروه کثیری از انسانها میشود .این مقاله که اقتباسی از دوستانمان در سایت عصر ایران بوده جهت درمان اینگونه افراد ارائه میشود که امیدوارم علاوه بر درمان این بیچارگان مورد استفاده خوانندگان اندیشمند نیزشود :
آنچه که زندگی انسان را از سایر حیوانات متمایز میکند و به آن رونق و حرکت و تکامل میبخشد، روحیه همکاری گروهی است و این در صورتی امکانپذیر است که اعتماد و خوشبینی بر همگان حاکم باشد و افراد به دور از هر گونه سوء ظن و بدگمانی باشند، چرا که سوءظن اساس اعتماد متقابل را درهم میکوبد، پیوندهای تعاون را از میان برداشته و روحیه اجتماعی بودن را تضعیف میکند.
در زندگی فردی نیز اگر انسان با افکار منفی یعنی احساس ناتوانی و خودکمبینی همراه باشد در حقیقت سیستم دفاعی خود را علیه خویش فعال نموده و زمینهساز شکست درونی خویشتن میشود، به عبارت دیگر همه ما اگر به طور مداوم اندیشهها و افکار منفی را در سر بپرورانیم و از کاه، کوهی بسازیم و تمام رفتارهای دیگران را حمل بر دشمنی و تحقیر نماییم، به تدریج این افکار منفی بر ما مسلط میشود و ناخودآگاه بخش عظیمی از تواناییهای بالقوه و بالفعل خود را هدر میدهیم و در نتیجه بیحوصله، افسرده، عصبی و ناتوان میشویم، همه چیز و همهکس در نگاه ما منفی، غمانگیز و ناامیدکننده خواهد بود و از آنچه داریم هیچ لذتی نمی بریم و احساس خوبی هم نداریم.
بنابراین، بدبینی سرچشمه همه ناراحتیهای روحی و روانی و موجب اضطراب و نگرانی است و شخص بدبین، بیشتر از دیگران غمگین، خود خور و ناراحت است و به علت گمانهای بدی که درباره اشخاص و پدیدهها دارد، بسیار در رنج و عذاب درونی است. در نتیجه از همنشینی با دوسـتـان و رفـت و آمـدهـای مـفید اجتناب میورزد و به تنهایی و عزلت بیشتر تمایل دارد و از شادی و نشاط روحی بیبهره است و شاید کار به جایی برسد که از همه کس و همه چیز هراس پیدا میکند و هر تحرکی را از سوی هر کس به ضرر خود میبیند و چنین تصورمی کند که همگان کمر به نابودی و حذف او بـسـتهاند.
انسان بدگمان در اثر دوری از مـعــاشــرتهــای ســودمـنـد و فـاصـلـه گـرفـتـن از دیگران، از تکامل و رشد فکری باز میماند و همیشه تنهاست و از تنهایی رنج میبرد و از کمترین صفای روحی برخوردار نیست. آنکه زندگی اش همراه با سوء ظن است همیشه در دل به بدگویی و غیبت دیگران مشغول و از این جهت است که برخی از علمای اخلاق از سوء ظن به عنوان غیبت قلبی و باطنی نام بردهاند.
همچنین درجمعی که دیدگاههای منفی و گمانهزنیهای بیدلیل در مورد دیگران امری رایج و عادی در اذهان عموم افراد باشد، دوستی و الفت از میان آنها رخت بر میبندد وحجم غیبت به سبب بدگمانی افزایش مییابد.
بدگمانی و سوءظن نوعی ستمگری در حق دیگران است و باعث افزایش ترس میان آحاد جامعه میشود زیرا مردم پیوسته در هراس میباشند که مبادا بی دلیل در معرض اتهام قرار بگیرند و آبـرویشـان بـه مـخـاطـره بـیـفـتد. پس بدبینی بزرگترین مانع همکاریهای اجتماعی، اتحاد و پـیـوستگی دلهاست و سبب گوشهگیری، تکروی و خودخواهی انسانها میشود وچه بـسـا افـراد ارزنـدهای کـه مـیتوانستند منشاء کـارهـای مـهم و ارزشمند باشند، اما براثر بدگمانی خود یا بدگمانی دیگران نسبت به آنها از پیشرفت و ترقی بازماندهاند.
راهکارهای رهایی از سوءظن و بدبینی
ممکن است گفته شود که گمان خوب یا بد یا به اصطلاح مثبتنگری یا منفینگری امری اختیاری نیست، بنابراین چگونه میتوان از آن جـلــوگـیــری کــرد؟ در هـمـیـن راسـتـا تـوصـیـههایی از سوی علمای اخلاق بیان گردیده که به اختصار برایتان بازگو میکنیم:
1-منظور از نهی از سوءظن، نهی از ترتیب اثردادن به آن است، یعنی هرگاه گمان بدی نسبت به شخصی مـسـلـمان در ذهن پیدا شد در عمل نباید کوچکترین اعتنایی به آن کرد، یعنی نحوه تعامل خود را تغییر ندهیم. بنابراین آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد میباشد.
2- پرهیز از همنشینی با افراد ناپاک و ناسالم و نامتعادل، زیرا انسان بر اثر همنشینی با آنها از ویژگیهای اخلاقی ایشان تأثیر می پذیرد و کمکم به افراد خوبی که با او همرنگ و همعقیده نیستند، بدبین میشود.
3- کنترل مجاری ادراکات، چرا که قرآن کریم در آیه 36 سوره اسراء تمام مجاری فهم انسان را مسئول دانسته است.پس قطعاً چشم و گوش ودل همگی مسئول میباشند. اگر کنکاشی در علل پیدایش سوءظن داشته باشیم میبینیم که ادراکــات حـسـی و بـالاخـص دیـدنـیهـا و شنیدنیهای ما در شکل دادن افکار و تخیلات ما سهم به سزایی دارند، در نتیجه یکی از بهترین راههای تدبیر خواست ها و تسلط بیشتر بر خود و پیروزی بر خواهش نفسانی و وساوس شیطانی در مورد متهم کردن دیگران، مهار ادراکات و بیش از همه مهار چشم و گوش است .
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
افتتاح سایت مشاوره تخصصی اورولوژی دکترمهدی فلاحتی
(به انضمام زندگینامه فئودور داستایوسکی نویسنده یا روانشناس شهیر روسی )
نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
این سایت پنجاه و نهمین سایت مشاوره پزشکی است که به مدیریت پزشکی با اخلاق ، آرام و کپی برادر دوقلویش وعلاقمند به مسایل رفع آلام بیماران بنام دکتر مهدی فلاحتی رزیدنت رشته اورولوژی در اورژانس مرکز اموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه سرسبز و همیشه سرافراز آذربایجان غربی افتتاح میگردد .اینجانب نیز بعنوان طراح سایت آرزوی موفقیت روز افزون برای ایشان در تمام مراحل زندگیشان از خداوند متعال را خواستارم .وطبق سنت قبلی برای ایشان نیز نوشتار یادگاری این بار زندگینامه یکی نویسندگان شهیر روسی که به حق حتی میتوان اورا در حد یک روانشناس بسیار آگاه تلقی نمود،ارائه میدهم که امید دارم مورد توجه خوانندگان گرامی نیز واقع شود.دراین باره با هم میخوانیم:
پرتره فیودور داستایوسکی اثر واسیلی پِروف، 1872فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی (زاده 30 اکتبر 1821میلادی - درگذشته اواخر ژانویه سال 1881). نویسنده روس و خالق جنایت و مکافات و خاطرات خانه مردگان.
مترجمان متفاوت نام این نویسنده را به اشکال متفاوتی در فارسی نوشتهاند : «داستایوفسکی»، «داستایِفسکی» و «داستایِوسکی» که به نظر میرسد آخری نزدیک به تلفظ نام او در زبان انگلیسی است و به همان شکل در فارسی ثبت شده است. خشایار دیهیمی در ترجمه زندگینامه داستایوسکی نوشته ادوارد هلت کار نام او را به شکل «داستایفسکی» آورده است.
نام کوچک او نیز در متون ترجمه شده به اشکال «فیودور» و «فئودور» آمده است.
فیودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایوسکی در 30 اکتبر 1821 به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در ده سالگی والدینش مزرعهای کوچک در حومه شهر تولا در نزدیکی مسکو خریدند که از آن به بعد تابستانها را در این مکان میگذراندند.
در 1834 همراه با برادرش به مدرسه شبانهروزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکده مهندسی نظامی را در پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در زانویه 1838 وارد دانشکده شد. در تابستان 1839 خبر فوت پدرش به او رسید.
در 1843 با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در اداره مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان 1844 سهم ارث پدریش به موجب ولخرجیهای مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد. در همین سال از ارتش استعفا داد.
در زمستان 1844-1845 رمان کوتاه مردم فقیر را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان بزرگ روسی شد و برای خود شهرتی کسب کرد. در طی دو سال بعد داستانهای همزاد، آقای پروخارچین و خانم صاحبخانه را نوشت.
در سال 1849 توسط پلیس مخفی به جرم براندازی دستگیر شد. دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که در19 دسامبر مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت.
در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت. در 15 فوریه 1854 از زندان بیرون آمد تا دوره بعدی مجازاتش را در لباس سرباز عادی طی کند. به عنوان مأمور خدمت در گردان هفتم پیاده نظام سیبری به سمیپالاتینسک اعزام شد.
در 6 فوریه 1857 بعد از دو سال عشق جانفرسا با «ماریا دیمیتریونا» بیوه یک کارمند گمرک ازدواج کرد.در بهار 1859 استعفایش از ارتش پذیرفته شد و توانست به نزدیکی مسکو نقل مکان کند. دو داستان خواب عموجان و دهکده اشپیانچیکوو را نوشت و به چاپ رسانید. عرضحالی برای الکساندر دوّم فرستاد و بدین وسیله اجازه یافت به پترزبورگ برود.
در نشریهای که برادرش منتشر میکرد - «ورمیا» - شروع به روزنامهنگاری کرد. از ژوئن تا اوت 1862به اروپا سفر کرد. داستانی به نام ماجرای بیشرمانه را در «ورمیا» به چاپ رسانید. در ماه ژوئن 1863 «ورمیا» تعطیل شد. قسمتی از تابستان و پاییز1863 را با معشوقش در اروپا گذراند. در 10ژوئیه 1864 «میخاییل داستایوسکی» برادر بزرگش درگذشت. در 16 آوریل 1864 ماریا دیمیتریونا درگذشت.
در فاصله سال های 64-1862کتابهای خاطرات خانه مردگان و آزردگان را به چاپ رسانید.
در 1866جنایت و مکافات را نوشت و در اکتبر همان سال رمان قمارباز را در 26 روز نوشت این کار با تندنویسی «آنا گریگوریونا» انجام شد. در15 فوریه 1867 با آنا ازدواج کرد و در آوریل همان سال با همسرش به اروپا سفر کرد و تا تابستان 1871 به روسیه بازنگشت. در این سفر بارها پول خود را در قمار از دست داد. سال اول سفر را در سوئیس و سال دوم را در ایتالیا و دو سال آخر را در دِرِسدِن گذراند.
در فوریه سال 1868دخترش «سوفیا» به دنیا آمد که بیشتر از سه ماه زنده نماند. نوشتن ابله را در ژانویه 1869در فلورانس به پایان رسانید و همیشه شوهر را در پاییز همان سال در درسدن نوشت. در ماه سپتامبر 1869 دختر دومش به نام «لیوبوف» به دنیا آمد.
در ژوئبه 1871 نوشتن جنزدگان را به پایان رسانید. در تابستان همان سال پسرش به نام «فدیا» به دنیا آمد.
در آغاز سال 1873 سردبیر مجله «گراژ دانین» شد و تا ماه مارس سال بعد به این کار ادامه داد. جوان خام را در زمستان 75- 1874نوشت که در طول سال 1875 در مجله «اوتچستیه زابیسکی» انتشار یافت.
«آلیوشا» آخرین فرزندش در ماه اوت1875به دنیا آمد که در سه سالگی بر اثر حمله صرع در گذشت.
یادداشتهای روزانه نویسنده را طی سالهای 79-1880 به همین نام در روزنامه منتشر کرد.
برادران کارامازوف در «روسکی وستنیک» منتشر شد .
در جشن سه روزه بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانیش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اواخر ژانویه سال 1881 در اثر خونریزی ریه درگذشت.
افتتاح سایت مشاوره پزشکی دکترعباس سید زکریائی
(به انضمام زندگینامه دکتر شهید محمد علی فیاض بخش )
نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
این سایت پنجاه و هشتمین سایت مشاوره پزشکی است که به مدیریت پزشکی با سابقه مدیریت در امور سازمان هلال احمر وعلاقمند به مسایل رفع آلام بیماران بنام دکتر عباس سید زکریائی در اورژانس مرکز اموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه سرسبز و همیشه سرافراز آذربایجان غربی افتتاح میگردد .اینجانب نیز بعنوان طراح سایت آرزوی موفقیت روز افزون برای ایشان در تمام مراحل زندگیشان از خداوند متعال را خواستارم .وطبق سنت قبلی برای ایشان نیز نوشتار یادگاری این بار زندگینامه یکی از شهدای گرانقدر پزشک بنام شهید محمدعلی فیاض بخش ،ارائه میدهم که امید دارم مورد توجه خوانندگان گرامی نیز واقع شود.دراین باره با هم میخوانیم:
محمد علی فیاضبخش در سال 1326 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان خسروی و تحصیلات متوسطه را در کنار دروس حوزوی شامل جامعالمقدمات و ادبیات عربی فرا گرفت و خدمت سربازیاش را در تفرش و رودبار به پایان برد.
شهید فیاضبخش از دانشگاه تهران مدرک پزشکی گرفت و دوره تخصصی جراحی را در بیمارستان سینا به پایان رساند.
دکتر فیاض بخش ، موسس انجمن امدادگران امام خمینی(ره) بود. این شهید آسایشگاه معلولان انقلاب را با همکاری انجمن امدادگران امام (ره) و کمیته امداد، زیر نظر بنیاد شهید راهاندازی کرد.
طبابت و ویزیت رایگان به مدت 4 سال، تاسیس کلینیک سلمان فارسی با همکاری شهید دکتر لواسانی، آموزش کمکهای اولیه پزشکی برای خدمت به مجروحان و معلولان انقلاب از دیگر فعالیتهای این شهید بزرگوار بود. وی سپس به عنوان مدیرکل توانبخشی در وزارت بهداری مشغول به کار شد.
پیشنهاد لایحه سازمان بهزیستی کشور و پیگیری برای تاسیس چنین سازمانی جدا از وزارتخانه بهداشت از اقدامات دیگر این شهید بود. محمد علی فیاضبخش درکابینه شهید رجایی، به عنوان وزیر مشاور و سرپرست بهزیستی خدمت میکرد.
دکتر فیاضبخش، شامگاه هفتم تیر 1360 در حزب جمهوی اسلامی براثر انفجار بمب به شهادت رسید.
از این شهید مخلص و بزرگوار، چهار فرزند ( 2 پسر و 2 دختر) به یادگار مانده است.
تقدیرازمهندس سید محمد رضا فخری مدیر سایت پارسی بلاگ
نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
تمام کسانیکه بنوعی با روابط عمومی یا public relation ارتباط دارند، میدانند که روابط عمومی فقط تنها یک کار ارتباطی نیست بلکه مجموعه ای از تمام هنرها و علوم ارتباطی پیشرفته موجود در دنیای مدرن ، بعلاوه تجربه افراد است .نمیدانم تجربه سردبیر یک نشریه حتی در حد یک صفحه داشتیدیا نه ؟کار بسیار سختی بوده ، خدا میداند که برای پرکردن همان یک صفحه اشک سردبیر درمیاید .حال مشکلات چاپ و انتشار و عوارض بعد انتشار و انتقادات شدید خوانندگان معترض جای خود دارند .دوستان و مدیران محترم وبلاگهای موجود در پارسی بلاگ مطمئن باشید کار فرهنگی در کشورما یا امثال آن کمتر از کوه کندن با دست !! نیست .سالها بعنوان مدیر روابط عمومی دانشگاه و سردبیر نشریات دانشگاهی فعالیت داشتم ولی آنچه ارمغان این کارها بوده پسرفت در زندگی شخصی و دور افتادن از بعضی دوستان همسان از هر جهت بوده است !! ولی آنچه برایم مانده نیمچه شادی قلبی هست که مثل پرفسور لویی پاستور که در این رابطه میگوید : کار خود را به بهترین صورت انجام دهید و بعد داد بکشید و بگوئید من هرچه که در توان داشتم انجام دادم .دوستان ومدیران محترم وبلاگها، آنچه در سایت پارسی بلاگ می بینید فقط محیط آرامی برای وبلاگ نویسی نیست ، بلکه این محیط توسط فردی بنام مهندس سید محمد رضا فخری ایجاد شده که ، باید بعنوان یک پزشک ، داستان نویس وطنزنویس که دهها سال تجربه کار فرهنگی دارم، اعتراف کنم که او عاشقی هست که نظیر ندارد .عاشق با حوصله ای که بدون تحصیل در رشته روابط عمومی درکالج ، تمام دروس آنرا از حفظ ازبر بوده و در اخلاق نیز مثال زدنی نیست .در کلام اغراق نمیکنم و بعنوان یک پزشکی که سالیان زیادی با مردم بوده و هستم بنظرم مهندس فخری از مردم با مردم و برای مردم بوده و با اعتقاد به خدا واهل بیت اطهار (ع) ، تمام این عشق را در سایت پارسی بلاگ همراه دیگر دوستانش پدیدار نموده است .نمیدانم کدام یک از شما دوستان ، داستان برادران کارامازوف اثرمیخائیل فئودور داستایوسکی یا داستان مادر اثر ماکسیم گورگی روسی را خوانده اید ؟ دراین رمانهای بسیار سنگین ، به داستان افراد عاشقی میپردازد که در یکی عشق به یک زن و در دیگری عشق به خاک وطن توصیف گردیده است. در این داستانها روابط انسانها ، از منظر زمانه خود به نوع خاصی مورد نقد و انتقاد قرار داده واز عاشقان ، بدون ارسطوره سازی به نوعی تمجید شده است که در پایان خواننده را به تحسین انها وا میدارد . در اصل ، مفهوم مجازی عشق و عاشقی رابه بهترین صورت ممکنه ، حداقل در دنیای مادی به زیبایی به تصویر کشانده است .شما در داستان بینوایان ویکتور هوگوی فرانسوی یک ارتباط غیر انسانی از روابط خصوصی ، موجود در جامعه منحط را در کالبد فرد محکوم زندانی بنام ژان والژان ، بعد تحمل شدیدترین شکنجه ها به شکلی زیبا آمیخته به مبارزه با سلطنت طلبی میتوانید پیدا کنید. ولی شالوده این روابط عشق پاک کوزت به ماریوس تحصیل کرده و انقلابی هست .در اسپاراتاکوس ، ژاندارک ،رابین هود ، آیوانهو ، اسپایدر من ،و.....همه و همه داستان آزادیخواهی و کمک به همنوعان مطرح میشود . اما بی شک در تاریخ اسلام ، عشق به بهترین وکاملترین و زیباترین استثنایی ترین شکل درحماسه کربلا توسط آقا عبدالله حسین (ع) واهل بیت شان ، با تکیه به منبع عشق همانا خداوند متعال ،خود را نمایان کرده و الگویی بدیل برای تمام مسلمین جهان میشود . جناب سید محمد رضا فخری مدیر محترم پارسی بلاگ نیز بی شک به نظرم با الهام از همین حماسه حسینی پارسی بلاگ را راه اندازی نموده اند .شما اگر روزی دردیگر سایتها وبلاگی باز کنید بعد مدتها برخورد مدیران سایت را با خودتان خواهید دید . متوجه خواهید شد اصلا در اصل ارتباطی بوجود ندارد بلکه یک رابطه خشک یک سویه بوده که بعد گذشت چند مدت حتی عشق وبلاگ نویسی نیز از سرتان خواهد پرید.پس جا دارد و بایستی از مهندس سید محمد رضا فخری و دوستان دیگرش که چنین محیط سالم و تقریبا بدون سانسور ی را ایجاد نموده اند همگی ما تشکر و دست مریضا گفته و دعا کنیم عاقبت بخیر شوند .انشالله یا حق
افتتاح سایت مشاوره پزشکی دکتر لیلا نجم افشار
(به انضمام زندگینامه دکتر جمال الدین مستقیمی پدر آناتومی ایران )
نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
این سایت پنجاه و هفتمین سایت مشاوره پزشکی است که به مدیریت پزشکی جوان وآگاه وعلاقمند به مسایل رفع آلام بیماران بنام خانم دکتر لیلا نجم افشاردر مرکز اموزشی درمانی امام خمینی (ره)ارومیه سرسبز و همیشه سرافراز آذربایجان غربی افتتاح میگردد .اینجانب نیز بعنوان طراح سایت آرزوی موفقیت روز افزون برای ایشان در تمام مراحل زندگیشان از خداوند متعال را خواستارم .وطبق سنت قبلی برای ایشان نیز نوشتار یادگاری این بار زندگینامه یکی از بزرگترین پزشکان ایرانی و پدر آناتومی ایران بنام آقای دکترجمال ادین مستقیمی ،ارائه میدهم که امید دارم مورد توجه خوانندگان گرامی نیز واقع شود.دراین باره با هم میخوانیم:
دکتر جمال الدین مستقیمی که متولد سال 1294 هجری شمسی در قصر دشت شیراز بود اولین دستیار آزمایشگاهی علم آناتومی در ایران بود و به گفته و گواهی بسیاری از اساتید علم آناتومی در ایران تمام اساتید این علم یا شاگرد استاد و یا شاگرد، شاگرد این استاد علم آناتومی در ایران بودهاند.
همواره زیرزمین تالار تشریح و کلاس درس را به مطب و بیمارستان ترجیح داد و خود را همیشه در موقعیتهای مختلف یک معلم معرفی میکرد نه یک پزشک.
دکتر جمال الدین مستقیمی پدر علم آناتومی ایران بود که هشت پژوهش علمی را در زمینه آناتومی در مجامع جهانی به نام کشورمان ثبت کرد که از جمله آنها "اثبات عدم ارتباط بین دو پیاز شامه در مغز" میباشد که در سال 1965 و در هشتمین گنگره بینالمللی آناتومی و تشریح در آلمان مورد تصویب و ثبت جهانی قرار گرفت.
از دیگر کشفیات ایشان می توان به پیدا کردن دو رشته عصبی در مغز " که یکی از آنها به قطعه پیشانی و دیگری به کپسول خارجی میرود" اشاره کرد. پیدا کردن طبقه عمقی رباط دلتویید (که در ارتوپدی نقش بسیار مهمی دارد) و ثبت آن در مجامع جهانی از دیگر پژوهش های این مرد علم است.
همچنین تهیه مدلهای بیوپلاستیک در سال 1960 درکشور آلمان برای اولین بار از دیگر کارهای دکتر مستقیمی در دنیا بود که به دلیل تواضع دکتر مستقیمی و عدم ثبت این مدلها به نام خودشان، 20 سال بعد به نام یک آلمانی ثبت میگردد و در حال حاضر نیز 160 مدل ازمدلهای بیوپلاستیکی که در دانشگاه علوم پزشکی مشهد وجود دارد نیز در دنیا بینظیر است.
دکتر مستقیمی پس از آن که در سن 18 سالگی مدرسه طب در تهران را به پایان میرساند به واسطه پشتکار و هوش مثال زدنیاش همراه با یک پزشک آمریکایی و یک پزشک ایرانی از طرف دربار مامور میشوند تا تالار تشریح جسد دانشگاه علوم پزشکی تهران را حتی قبل از ساخت دانشکده بسازند که همین پشتکار ایشان زمینه ساز ماموریت ساخت تالار تشریح در مشهد در سن 25 سالگی از سوی «علم» نخست وزیر وقت میشود.
دکتر جمالالدین مستقیمی در سال 1319 برای تاسیس سالن تشریح دانشکده علوم پزشکی مشهد به این شهر هجرت کرد و سپس بنیان گذاری سالن های
تشریح دانشکدههای علوم پزشکی اهواز، علوم پزشکی ایران، بخش سالن تشریح دانشکده علوم پزشکی ارومیه، مرکز پزشکی شفا یحیاییان تهران، بخش سالن تشریح دانشکده پزشکی بابل را انجام داد.
وی تا آخرین سال های عمر همواره عاشقانه به تدریس در دانشگاه و پژوهش علمی ادامه داد و در سال 1379 به عنوان پزشک نمونه شناخته شد.
در دفتر خاطرات دکتر مستقیمی از قول یکی از اساتید علم آناتومی این چنین میخوانیم: «من همیشه با خودم میاندیشم آیا کسی در ایران و دنیا میتواند جایگزین جمال الدین مستقیمی این عاشق بیادعا خاموش و یکه تاز آناتومی باشد.»
نتیجه این همه تلاش تشریح بیش از 800 جسد انسانی به علاوه اجساد حیوانات بیشمار است. ضمن آنکه هر استاد آناتومی فقط در یک قسمت تبحر دارد ولی دکتر مستقیمی به تمام قسمتهای بدن با تمام جزئیات اشراف داشت که این تعداد تشریح و این تبحر در بین آناتومیستها یک رکورد بینظیر است.
دکترجمالالدین مستقیمی تالیفات متعددی در زمینه علوم پایه دارد که مشهورترین کتاب ایشان "کالبد شکافی "است که به دلیل تسلط کامل وی به سه زبان آلمانی، انگلیسی و فرانسه تصحیح کتابهای معتبرآناتومی جهان از جمله SO BOTTA و GRAYS ANATOMY را برعهده گرفته که این امر اسباب افتخار جامعه پزشکی ایران میباشد.
تندیس وی به عنوان پدر آناتومی ایران درجزیره کیش در سال 1376 نصب و مورد پرده برداری قرار گرفته است.
وی به دلیل خدمات و کشفیاتی که در این علم انجام داده و به دلیل 65 سال تلاش در علم آناتومی عنوان بزرگترین آناتومیست قرن 20 و پدر علم آناتومی ایران را به خود اختصاص داده است.
افتتاح سایت مشاوره تخصصی بیماریهای داخلی دکتر کمال مهربان
(به انضمام زندگینامه دکتر محمد صادق رحجان از پزشکان پیشکسوت ایران )
نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
این سایت پنجاه و ششمین سایت مشاوره پزشکی است که به مدیریت پزشکی جوان وعلاقمند به مسایل رفع آلام بیماران بنام آقای کمال مهربان رزیدنت رشته تخصصی بیماریهای داخلی در مرکز اموزشی درمانی امام خمینی (ره)ارومیه سرسبز و همیشه سرافراز آذربایجان غربی افتتاح میگردد .اینجانب نیز بعنوان طراح سایت آرزوی موفقیت روز افزون برای ایشان در تمام مراحل زندگیشان از خداوند متعال را خواستارم .وطبق سنت قبلی برای ایشان نیز نوشتار یادگاری این بار زندگینامه یکی از بزرگترین پزشکان ایرانی و پیشکسوت ترین بافت شناس در ایران ،ارائه میدهم که امید دارم مورد توجه خوانندگان گرامی نیز واقع شود.دراین باره با هم میخوانیم:
محمد صادق رجحان در 1310ه.ش درشیراز چشم به جهان گشود. وی دارای دانشنامه پزشکی از دانشگاه تهران با درجه ممتاز درسال 1335ه.ش و استاد در رشتة بافت شناسی در دانشگاه تهران در سال 1368می باشد. وی درسال 1368 به عنوان استاد نمونة کشور و درسال 1380 به عنوان چهره ماندگار در عرصة علم بافت شناسی معرفی شد و مورد تقدیر قرار می گرفت.گروه : علوم پزشکیرشته : پزشکی عمومیگرایش : بافت شناسیتحصیلات رسمی و حرفه ای : محمدصادق رحجان پس از اخذ دیپلم درزادگاه خود شیراز درسال 1329، وارد دانشکدة پزشکی دانشگاه تهران شد. وی در سال 1335 دانشنامة پزشکی خود را با درجة ممتاز از همان دانشگاه دریافت کرد. وی پس از سالهای تحقیق و تدریس درسال 1368به مقام استادی ارتقا یافت.خاطرات و وقایع تحصیل : سالها تحصیل و تحقیق در رشته بافت شناسی در دانشگاه تهران از وقایع و مقاطع مهم زندگی علمی محمد صادق رجحان بوده است.فعالیتهای ضمن تحصیل : محمدصادق رجحان درحین تحصیل در رشتة بافت شناسی در دانشگاه تهران در بیمارستانها و مراکز پزشکی تهران به دستیاری و تجربه اندوزی نیز مشغول بوده است.وقایع میانسالی : محمدصادق رجحان پس ازاخذ دانشنامه پزشکی خود از دانشگاه تهران در سال 1335، به عنوان دستیار رشتة بافت شناسی درسال 1339شروع به کار کرد. وی مراحل تحقیق را تا ارتقاء به مقام استادی دانشگاه تهران در سال 1368 طی کرد. و در کنار آن به تالیف آثاری در رشته بافت شناسی و اخلاق پزشکی مبادرت نمود.مشاغل و سمتهای مورد تصدی : محمد صادق رجحان پس از اخذ دانشنامة پزشکی خود از دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1335، از سال 1339 به عنوان دستیار رشتة بافت شناسی آغاز به تدریس کرد و در سال 1368 به مقام استادی در دانشگاه تهران رسید.فعالیتهای آموزشی : محمد صادق رجحان از سال 1339 در دانشگاه علوم پزشکی تهران به عنوان دستیار بافت شناسی آغاز به تدریس کرد. وی در سال 1368 به مقام استادی رسید.سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : محمدصادق رجحان علاوه بر تدریس در دانشگاه تهران، به تحقیق و تالیف مقالات و کتبی در زمینة بافت شناسی و اخلاق پزشکی مشغول بوده و هست.آرا و گرایشهای خاص : محمدصادق رجحان در رشتة پزشکی بیش از هر چیز به تخصص بافت شناسی علاقمند است. اما در کنار آن به طب اسلامی، گیاهپزشکی و اخلاق پزشکی نیز توجه وتحقیقاتی دارد .جوائز و نشانها : محمدصادق رجحان درسال 1335ه.ش موفق به دریافت دانشنامه پزشکی از دانشگاه تهران با درجة ممتاز شد. وی در سال 1380 به عنوان چهره ماندگار در عرصة علم بافت شناسی پزشکی در نخستین همایش چهره های ماندگار معرفی و برگزیده شد.چگونگی عرضه آثار : از آثار محمد صادق رجحان می توان مقالات فراوان و چندین کتاب در زمینة بافت شناسی پزشکی و اخلاق دینی در پزشکی را نام برد.