راستش من گرفتار يه همکلاسي حسود شدم که اين خانم 28 ساله حتي به اينکه من 3 سال از خودش سنم کمتره و همزمان با اون کنکور قبول شدم هم !!! حسادت ميکنه. راستش اول هر رابطه اي اينطور فرض ميکنم که طرف ، آدم نرمال و سالمي هست. به همين خاطر نخواستم برچسب حسادت بهش بزنم تا اينکه خودش مستقيما اين رو به من گفت و من اطمينان حاصل کردم که همه زخم زبونهاش تا حالا از سر حسادت بوده . در ضمن واقعا از وقتيکه حسود بودن خودش رو به من گفت از چشمم افتاده و واقعا همون کدورتي که امام علي فرمودند بين ما پيش اومده. حتي اين خانم نسبت به برخورد استاد با من هم که البته لطف فقط يه لطف استادانه ست هم حسادت ميکنه. سر کلاس اونقدر حواسش به من و اساتيد هست که جزوه نمينويسه و بعدا مياد ازخودم جزوه ميخواد. تحملش برام خيلي سخت شده طوريکه گاهي اوقات احساس ميکنم من هم دارم بيمار ميشم. خواهش ميکنم به من کمک کنيد و راهنماييم کنيد که چطور ميتونم از دست اين اعجوبه ي تنديس حسادت نجات پيدا کنم . در مقابل لطفي که به من ميکنيد از خداوند ميخوام که خودش عوضش رو بهتون بده ، من که نميتونم جبران کنم. توي کار خودمم موندم.
با سپاس و احترام.