زمان سسی
صبح اولدی هر طرفدن اوجالدی اذان سسی!
گـــویا گلیــــر ملائـکه لــــردن قــــرآن سسی!!!
بیر سس تاپانمیـــرام اونا بنزه ر، قویون دئییم:
بنزه ر بونا اگـر ائشیدیلسیدی جـــان سسی !!!
سانکی اوشاقلیقیم کیمی ننیمده یاتمیشام …!
لای لای دئییر منه آنامیـــن مهربـــان سسی !!!
سـانکی سفرده یم اویادیــرلار کی دور چاتاخ!
زنگ شتر چالیر ، کئچه رک کـــاروان سسی!!!
سانکی چوبان یاییب قوزونی داغدا نی چالیر !
رؤیا دوغـــور قوزی قولاغیندا چوبـــان سسی !!!
جسمیم قوجالسادا هله عشقیم قوجالمیوب
جینگیلده ییـر هله قولاغیمدا جـــوان سسی !
سانکی زمان گوله شدی منی گوپسدی یئره
شعریم یازیم اولوب ییخیلان پهلـــوان سسی !!!
آخیر زماندی بیر قولاق آس عرشی تیتره دیـر …
ملت لرین هــارای ، مددی ، الامـــان سسی !!!
انسان خـزانی دیر تؤکولور جـان خزه ل کیمی
سازتک خزه ل یاغاندا سیزیلدار خزان سسی !!!
قیرخ ایلدی دوستاغام قالا بیلمز او یاغلی سس …
یاغ سیز سادا قبـول ائله مندن یــاوان سسی !
من ده سسیم اوجالسا گرک دیر ،یامان دئییم …
ملت آجیخلی دی اوجـــالیبدی یامـان سسی !!!
دولدور نواره قوی قالا ، بیــر گون ، بـو کؤرپه لر
آلقیشلاسینلا ذوق ایله بیزده ن قالان سسی !
مقناطیس اولسـا سسده چکر ، انقلابــــدا باخ !
آزادلیـق آلــدی سرداریمیــن قهرمــان سسی !
انسان قوجالمیش اولسا ،قولاخلار آغیرلاشار
سانکی یازیق قولاخدا ،گورولدور زمان سسی !
با خ بیر درین سکوته سحر ، هانسی بیر نــوار
ضبــط ایلیـه بیلـــر بئله بیــر جــــاودان سسی ؟
سانجیــر منی بو فیشقا چالانلاردا ” شهریـــار ” !!!
من نیله ییم کی فیشقـایا بنزه ر ایلان سسی
نه یاماندی بو ایتیک لر
بیله بیلمیه هنوزدا
اوره گیمده بیر ایتیک وار
گؤزوم آختارار همیشه
نه یاماندی بو ایتیک لر
دانسته و نداسته هنوزم
درون قلبم یک گمشده دارم
چشمانم همیشه دنبال گمشده ها میگردند
عجب چیزیه این گمشده ها
امروز نهم آبان 91 شام قربیان خودم هست امروزبهترین عزیزدلم را به دست سرنوشت سپردم تاباشد دیگرراه دلداگی را امتحان نکنم
به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتندنشد
نمیدانم چرا؟ولی میگویند من جز 10نفر مردخبرساز سال 1390 هستم !!
Dr.RAHMAT SOKHANI
امروز تاریخ بیست و هشتم اسفند ماه سال هزار سیصد ونود در قسمت نظرات آخرین پست سایتم متوجه پیامی از طرف مدیر سایت خوب ارومیه خبر http://www.urmia-khabar.ir/ با این مضمون شدم : شما جز ده نفر مرد سال استان انتخاب شدید !!...کمی شوکه شدم وبه آدرس لینک فوق http://www.urmia-khabar.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1336&lang=fa رفتم ولی با کمال تعجب دیدم خبر کاملا درست است . بسیار تلاش نمودم علت این انتخاب باشم ولی به نتیجه ای نرسیدم .همردیف شدن با مردان بزرگی همچون جناب آقای سیامند رحمان قهرمان مسابقات وزنه برداری معلولان جهان ،دکتر ابراهیم فتح الهی معاون محترم استاندار آذربایجان غربی ،جناب آقای نادر قاضی پور نماینده محترم ارومیه در مجلس شورای اسلامی و...افتخاربسیاری بزرگی است ولی بی شک تکلیف و مسئولیتی فوق العاده سنگین ومضاعف دیگری بر دوش این بنده سرتا پا تقصیر خواهد گذاشت به هر تقدیر با تبریک به تمام دوستان که نامشان در جز لیست لینک یادشده هستند امیدوارم هرروز بیش از روز قبل بر عزت و افتخار دین و مذهب و ایران اسلامی ، مخصوصا سرزمین آذربایجان همیشه سر سبز و افتخار آفرین وقهرمان پرور همچون باکریها ،امینی ها .... افزوده شده و این سرزمین دلاور و پاک را از کید دشمنان حفظ نموده و بر تعداد افتخارات ،اختراعات ،ثروت ،دانش و عزت آذربایجان بیافزاید واز خداوند متعال و مسئولین کشورمان خواستارو آرزومندم فکری نیز به حال بیابان و کویر اورمیه که قبلا دریاچه اورمیه نامیده میشد بیاندیشند تا فلامینگوهای مهاجر و مسافر سرود غمگینانه این دریاچه بینوای را در بین ملل دیگر نسرایند و اشک نریزند باشد که بدون دخالت دیگران با مدیریت صحیح و بهره گیری از تمام پتانسیلهای کشور همچون انتقال آب از دیگر نقاط به این دریاچه و...بتوانیم در احیای مجدد این دریاچه خشک شده سهمی داشته باشیم واز سویی مورد اعتاب و سرزنش دیگر نسلهای مان نباشیم .انشالله
1-سیامند رحمان قهرمان مسابقات وزنه برداری معلولان جهان
2-نادرقاضی پور نماینده مجلس شورای اسلامی
3- دکتر ابراهیم فتح الهی معاون استاندار آذربایجان غربی
4-حامد عطایی روزنامه گار
5- دکتر رحمت سخنی
6- حجت اسلام بابا زاده نویسنده
7- "محمد رنجبری نویسنده و شاعر
8-حسن حاتم اینانلو طنز نویس
9- سیاوش سلیمانی پور بسیجی نمونه
10-کامبیز گلشنی سازنده دستگاه مین یاب
http://www.rs272.com/ http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.urmia-khabar.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1336&lang=fa WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
http://rs272.tarlog.com/
http://rs272.vcp.ir
با مادرشهیدم خانم جمیله رمضان شیخ سرمست در 26 سالگرد شهادتش
نوشته :دکتررحمت سخنی ازارومیه مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره)
Dr.RAHMAT SOKHANI
dr.rahmat.sokhani@gmail.com
سلام مادر خوبم امروز یازدهم بهمن 1390درست بیست وشش سال است که بعد بمباران اورمیه توسط صدام ملعون ،دیگربه خانه دیگر برنگشتی .در معامله ای که با خدا نمودی من و بردار و خواهرهایم میدانی که سن کمی داشتیم .گاها خیلی احساس تنهایی میکنم و حتی نمیدانم حرفهایم را به چه کسی بگویم پدرشهیدم نیز قبل تو مارا ترک کرده پس به من حق بده که احساس تنهایی شدید کنم .از طرفی نوع کارم ایجاب میکند به درد دلهای بیماران مخصوصا همراهان بیماران دردمند اورژانسی توجه کنم .مدتی است که در اورژانس مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه به علت کثرت فراوان بیماران کمتر میتوان بهت سر بزنم .پس در این رابه منو ببخش و حلالم کن .نمیدانم برادرم چکار کنم ؟بردارکوچکم اکبرهمیشه در حال و هوای تو سیر میکند و میدانم که هر پنج شنبه کنار مزارت منتظر دیدار مجددت است. میدانی که او ترا بسیار دوست داشته ودارد . حیف که زمانه فرصت زیادی برای این دلداگی مادر و فرزند نداد .اکبر پسر کوچکت همچنان با وجود داشتن مدرک کارشناسی و یدک کشیدن نام فرزند دو شهید !!!همچنان بیکار بوده وگاها کارهای پاره وقت انجام میدهد .مادرجان خودت که در بهشت بهتر اطلاع داری ولی گفتن این جمله خالی از لطف نخواهد بود همانهایی که در بانک صادرات به خاطر بهانه های واهی اکبر (پسر کوچکت )را ناعادلانه فقط بخاطر اعتراض به تخلفات بانکی مسئولین بانک صادرات اخراج کرده بودند همه دزد از آب در آمدند!! و جالبتر اینکه میلیارد تومان (3000میلیارد تومان ) از بودجه و بیت المال اختلاس و حتی فراری شدند .هرچنداخراج برادرم ( کارمند رسمی آزمایش بانک صادرات ) و بیکاری 5 ساله اش مهم نیست و دنیا خدایی دارد ولی خیلی سخت که است مدعیان دین و انقلاب و حافظان دروغین پول و اموال مردم در بانکها دزد از آب دربیایند .!! و جالب اینکه کسی به کارهای ناشایست شان توجهی نکرده و فقط به پولی که از دست رفته فکر کنند البته مشکلی نیست این هم بگذرد ،فرزندان شهدا خدایی دارند و به آن پناه میبرند . دو نوه ات سهند و حمیدرضا بصورت رسمی در یکی از مدارس فوتبال اورمیه فوتبالیست شدند.سهند نوه پنج ساله ات ، پدر هرچه مربی فوتبال را بخاطر شیطنتهایش در آورده است هرچند به قول مربیان سهند ،تمرینات مدرسه فوتبال بدون این شیطنتهای سهندکوچکترین فوتبالیست ایران لذتی ندارد !!. دختر برزگترت خانم معصومه و دخترش خانم ساناز هر دو در رشته کامپیوتر و عروس ات (همسر من ) در رشته طراحی دوخت یک سالی است که در دانشگاه به تحصیل مشغولند. دختر کوچکت خانم زهرا نیز علاوه بر خدمت در دادگستری تهران مراحل آخر تحصیل رشته قضاوت را در دانشگاه طی میکند .طوبی نوه ات نیز کامپیوتر امسال تمام نمود .امسال برای خانواده ما سال ادامه تحصیل دانشگاهی است !!. در شهر اورمیه خبری خاص نیست فقط به تازگی در اکثر محله های شهر مخصوصا مناطق قدیمی بصورت قارچ آپارتمان سازی میکنند و شهر دیگر اون صفای قبلی خود را از دست داده و خیلی بدقواره خود را نمایان میکند .بهت بگم مادرجان که ،بالاخره بعد سالها تقاضا و یازده سال کار اورژانس و 15 سال سابقه پزشکی من امسال به مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه منتقل شدم !! البته آنهم بعد هزار تا خواهش و تمنا و صدقه و دیدن دهها مسئول و بی مسئول !!! انجام گرفت .با وجود قانون صریحی که مجلس شورای اسلامی در رابطه با تعیین محل یا پست های دلخواه فرزندان شاهد و جانبازان 70به بالامبنی براینکه خود در تعیین محل کار نقش داشته باشند تصویب کرده بود، نمیدانم کدام شیر پاک خورده ای با وجود علم به قوانین فوق ،باز از انتقال امثال من خودداری میکردند تا جاییکه بعد سالها تلاش و همکاری دهها دوست خوب و شهید دوست ، با دستور صریح تیم بارزسی ریاست محترم جمهوری جناب احمدی نژاد بالاخره مجبور به پذیرش قانون مصوب شده مجلس شده !!!و نتوانستند از انتقال من سر باز بزنند این هم بگذرد .نمیدانم در بازار سیاست بازان به رفتارها چه میگویند ؟ولی میدانم بسیاری در این کشور ماهستند که با نام ما فرزندان و خانوداه های شهدا دهها سازمان و اداره و..تاسیس کرده اند تا باشد که به ماخانواده ها مثلا خدمتی کرده باشند !!در حالیکه خود بیشترین نفع را برده اند !!.مادرجان یادم نمیرود حرف دوستی که با حسرت روزی به من گفت :خوش بحال شما فرزندان شهید که حتی بنیاد شهید برف بام خانه هایتان را نیز پارو میکند !!با خوشحالی جواب دادم :دوست عزیز نگران نباش من و خانواده ام و خیلی از خانواده های شهدا اصلا بامی نداریم که برفی برای پارو کردند داشته باشیم و ادامه دادم مرد مومن می بینی که چه بلایی به سر برادرم آوردند و سالها چه بلایی به سر خودمن آوردند ما هیچ بامی نمیخواهیم که برفی برای پارو کردند داشته باشد ،حداقل آنچه داریم از دستمان نگیرند !!.دوستم آلان نیز باورش نمبشود و خیال میکند چیزی که گفتم دروغ سیزده بدر است !!! .مادرجان درست چند روز قبل در دنیای سیاست در کشور فرانسه ارامنه بخاطر کثرتشان در پاریس نیکلا سارکوزی رئیس جمهور لاابالی فرانسه را مجبور کردند تا قانونی تصویب کند که هرکس قتل عام 1915ارامنه توسط عثمانیها را تکذیب کند چند سال زندان و 50000دلار جریمه شود .مادرجان در شگفتم که همین به اصصلاح ارامنه عثمانی با نام جیلوهای وحشی رانده شده از کشور عثمانی با رهبری کشیش مارشیمون در 1917 تا 1918 میلادی چرا مبادرت به کشتار مسلمین بیش از 2000000 نفر در اورمیه ،سلماس ،نقده وخوی و...با کمک روسها به بهانه انتقام گیری کردند .پس چرا این کشتارها را نمیگویند ؟وچرا کسی صدایش در نیامده و چرا کسی کتابها و مدارکی با نام :جیلوها ،تاریخ رضائیه ،تاریخ اورمیه نوشته تمدن،قتل عام دوسوی ارس ،تاریخ آذربایجان غربی نوشته حسن آزاد ، تاریخ 18 ساله آذربایجان و...مطالعه نمیکند ؟مگر مسلمین آذربایجانی انسان نبودند این جیلوها به چه جراتی و علتی و به چه بهانه ای این قتل عام را در ایران به راه انداختند ؟مشکلات آنها در عثمانی چه ربطی به مسلمان ایران داشت ؟چرا کسی به تعرض مسلمین کشور آذربایجان و قتل عام حداقل 25000نفر در قره باغ ،شوشا،گنجه خوجالی در 1996 میلادی توجهی نکرده و اعتراضی نمیکند مگر اینها انسان ومسلمان نبوده و نیستند بنظرم مادر جان مسئولین آن زمان کشورمان بسیار قصور کردند که علیه این یاغیان و وحشیان اعلام جرم نکردند حال ارامنه 100سال قبل همه مظلوم و قابل ترحم اند ؟!! نمیدانم چرا کسی تاریخ را مطالعه نمیکند مگر نمیگویند تاریخ مادر علم است ؟!! ،جالبه هیچ کس نمیداندکه در کوه سیر اورمیه قبرستانی وجود دارد که 55 آمریکایی مزدور و میسیونرو جاسوس به همراه یک سرکنسول انگلیس در آن خاک شده اند وجز عوامل اصلی اختلافات فراقه ای قومیتها در اورمیه و آذربایجان غربی هستند و از تاریخ 1837 میلادی تا درست زمان قتل عام مسلمین توسط ارامنه (جیلوها) 1917 میلادی در اورمیه فعالیت داشتند ونمیدانم چرا کسی نمیداندو نمیخواهد بداند که در همان زمان در اورمیه 5 کنسو لگری وجود داشت :کنسول گری فرانسه ،آمریکا ،عثمانی ،آلمان ،روسیه تزاری ...نمیدانم چراکسی نمخواهد بداند دوبار ارومیه توسط ارامنه و روسها همزمان غارت و مردم قتل عام شده اند (درست دو سال بعد ادعای قتل ارامنه در عثمانی )و...البته این هم بگذرد .مادرجان امروز خیلی حرف زدم به پدرم سلام برسان فعلا خدانگهدارت در آن دنیا شفیع ما در روز قیامت باش دوستت دارم مادر جان
http://www.rs272.com/
http://rs272.tarlog.com/
http://rs272.vcp.ir
http://www.sahand272.blogfa.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
خانم وزیر بهداشت ،من پزشک سال قبلم !!
نوشته :دکتررحمت سخنی ازارومیه مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره)
Dr.RAHMAT SOKHANI
یک سال نیز گذشت ،ولی ظاهرا قشر عظیم پزشکان مخصوصا پزشکان عمومی همچنان جز فراموش شدگان این دیارهستند .طبق معمول هزاران جلسه ،گنگره و سمینار برای حل مشکلات تخریبی روان و ذهن پزشکان ،توسط دهها سازمان ومسئول دولتی و خصوصی در طی سال گذشته برگزار شد ولی در پایان این گردهمایی ها همانند یک فیلم تکراری ،قهرمان فیلم یعنی پزشکان را اعضا شرکت کننده این گونه جلسات و گنگره ها ،با شجاعت از میان انبوهی از شعله های آتش و مشکلات فراوان بصورت مجازی و صوری با موفقیت کامل نجات داده و بسلامتی به مقصد رساندند !!!و بعد صرف نهار یا شام با هم دست داده و با قلبی آکنده ازغم مشکلات روزافزون پزشکان و دلی سرشار از امیدبه حل این معضلات ،با تمام احساس درونی ،انگشتان دست خود را بر روی هدایای داده شده در این سیمنارها و جلسات فشار داده وهمچون فیلمهای هندی با چشمان اشک آلود آه کشیده و به جای رفتن دوباره به محل خدمت ،خسته از این همه خدمت و ارائه راه حل رفع مشکلات ،جهت تجدید قوا و تقویت روحیه شان به خانه هایشان روانه شده و سناریو تکراری حل مشکلات بی پایان قشر تحصیل کرده و ممتاز جامعه را به خدا میسپارند که انشالله خدواند خود این معضلات را حل کند .!!البته الحمدلله سال قبل در سازمان نظام پزشکی اقدامات موثری رخ داده مثلا مجله نظام پزشکی نازک ،شکیل و رنگی گردیده تا انشالله مشکلات پزشکان بصورت رنگی حل شود !.در این سازمان ظاهرا بیشترین دغدغه مالیات پزشکان و رسیدگی به مسایل انتظامی و تخلفات پزشکان است ودیگر هیچ .نهایت کارشان نیزمخصوصا نزدیک روز پزشک ،انتخاب پزشک نمونه و دادن یک مهمانی جمعی است !!.حداقل قشر زحمتکش پرستاری توانست با وجود جوان بودن سازمان نظام پرستاری 23000 نفر پرستار را جذب مراکز درمان دولتی کند .ولی نظام پزشکی بعنوان اولین سازمان بزرگ وقدیمی حتی نتوانست تعرفه های ناعالانه پزشکان را حداقل کمی واقعی کند .الحمدلله بیمه ها نیز در کشورمان خود به یک دولت در داخل دولت تبدیل شده اند و با سازی که دوست دارند پزشکان بینوا را اسیر خود ساخته اند .فشارکاری به همین خاطر هر روز در مراکز دولتی به پزشکان افزون شده و گاها تا چندین ماه کارانه و مزایا خود را دریافت نمیکنند .افزایش بیمورد دانشجویان تخصصی دستیاری در دانشگاهها نیز میرود که در آینده به معضل جدیدی در کشور تبدیل شود و پزشکان متخصص جوان را همچون پزشکان عمومی دچار مشکلات خاص و حتی بحرانی کند .تورم غیرقابل کنترل جامعه هرروز کمر پزشکان خصوصی را شکسته واین قشر تحصیل کرده را بیش از پیش به سوی شغلهای کاذب کشانده و دود این موضوع نیز مسقیما به چشم مردم رفته وخواهد رفت .وعده و وعیدهای وزرات بهداشت ودرمان و آموزش پزشکی نه تنها کارساز نبوده حتی باعث دلسردی پزشکان از عملکرد ضعیف این وزرات و وزیر محترم شده است .بنظر با این وصف بهتر است برای کوچک کردن دولت این وزرات با دیگر وزراتها ادغام شود !!هچمون سالهای قبل مقاله ای در این رابطه ولی این بار توسط خود پزشکان محترم که توسط خانم فاطمه بیات در سایت خوب فارس تهیه شده خدمتتان ارائه میدهم امیدوارم که مورد توجه شما خوانندگان قرار گیرد :
دکترالبرز بنام ، پزشک عمومی و معتمد در شهرستان کهگیلویه که 20 سال سابقه طبابت دارد از مشکلاتش چنین می گوید: مشکلات ما آن قدر زیاد است که اصلاً قابل شمارش نیست. پزشک عمومی در کهگیلویه خیلی ارزشی ندارد. تعدادی از پزشکانی که در بخش دولتی کار میکنند به دلیل مراجعه کننده زیاد، فشار کار بالایی را با حقوق ناچیز باید متحمل شوندوی اضافه میکند: آنهایی که مثل من مطب خصوصی دارند که کلاً باید چشم امیدشان به سیستم ارجاع باشد که فلان ارگان یا فلان خانه بهداشت در روستا بیمار را به ما ارجاع دهد کما اینکه مشکل اصلی این است که حتی در روستاها اگر قرار باشد مریضی به شهر ارجاع داده شود به یک پزشک متخصص معرفی میشود نه به یک پزشک عمومی.بنام مشکل دریافت حق ویزیت را یک دیگر از مشکلات عنوان کرد و گفت: تعرفهای که امسال برای ما اعلام شده 9 هزار تومان است اما خود من که در مطب روزانه 5 تا 6 مریض میگیرم و هر روز معمولاً یک نفر به خاطر ناتوانی مالی رایگان ویزیت می شود ،2 تا 3 نفر هم که توان پرداخت 3 تا 5 هزار تومان بیشتر ندارند و در نهایت یکی دو نفر ویزیت طبق مصوبه دولت را میپردازند. خود من به دیوان عدالت اداری نامه نوشتم و تمام مشکلات را مطرح کردم ولی پاسخی نگرفتم.
بادرآمد شغل دیگرم مطب را میگردانم:
دکترسعید نظری ، پزشک عمومی است که 10 سال در همدان سابقه طبابت دارد و مطب خصوصی دارد.نکته جالب اینکه این پزشک شغل دومی دارد که به گفته خودش با درآمد حاصل از آن مطبش را میگرداند.او در مورد مشکلات پزشکان میگوید: پزشک وقتی مطب دارد هویت پزشکی او حفظ میشود. من به جز طبابت، در سازمانی مشغول به کار هستم و کار مدیریتی انجام میدهم که هیچ ربطی به شغل پزشکی ندارد.وی میافزاید: بارها شده از درآمد محل کار اولم برای بقای مطبم استفاده کردهام. قبلاً روزی 5 تا 6 بیمار را ویزیت می کردم ولی با روزی یک بیمار هم گذراندهام. محل کار من محل درآمد نیست بلکه برای علاقه و حفظ هویت پزشکی من است. حدود1.5میلیون تومان از محل کار اولیهام حقوق میگیرم که گاهی با آن اجاره مطب و حقوق منشی را پرداخت میکنم.نظری، دید مردم به پزشکان را یکی از مشکلات سیستم ارجاع عنوان کرد و گفت: برخی مردم تفاوت پزشک بیماریهای مغز و اعصاب را با جراح مغز و اعصاب نمی دانند. وقتی سردرد دارند مستقیم به جراح مغز و اعصاب مراجعه میکنند غافل از اینکه باید به پزشک عمومی مراجعه کنند که پزشک عمومی دلایل سردرد را بررسی کند بعد پزشک او را به متخصص مربوطه ارجاع دهد.دکترنظری اضافه میکند: از طرفی دیگر در دانشگاهها و مراکز آکادمیک پزشکان عمومی را فوقلیسانس حساب میکنند. هیچ ماهیت علمی نداریم. با وجود اینکه 7 سال درس خواندیم. آن هم به طوری که در هر مقطع باید در آزمون ارتقا شرکت میکردیم یعنی 7 سالی که ساده نگذشته است.
اجرای طرح پزشک خانواده مشکل بیکاری پزشکان عمومی را حل میکند
دکترضاباقری یارندی ، پزشک عمومی است که 20 سال سابقه طبابت داردو فقط 10 سال سابقه بیمه دارد از حقوق ماهانه 500 تا 800 هزار تومانی اش می گوید و ادامه می دهد: من نمونهای از خیل پزشکان عمومی هستم که به دلیل هزینههای بالا امکان ایجاد مطب خصوصی را ندارند و در بخش اورژانس یک بیمارستان روزانه بیماران زیادی را ویزیت میکنند.وی میگوید: نبود امنیت شغلی بیشترین دغدغه ماست حتی اگر پزشکی سابقه کار زیادی هم داشته باشد وضعیت تغییری نمیکند چرا که مدیریت مطلوبی نسبت به وضعیت قراردادهای پزشکان عمومی با مراکز درمانی نیست و قراردادها بیشتر موردی است.دکترباقری یارندی مانند دیگر پزشکان از کیفیت دورههای بازآموزی اظهار رضایت کرد و میگوید: هر گاه نام بازآموزی به میان میآید ابتدا باید به یاد پرداخت حق عضویت سازمان نظام پزشکی افتاد.دکترباقری یارندی اجرای پزشک خانواده را از راهکارهای استفاده مطلوب از توانمندی پزشکان عمومی میداند و معتقد است: در خارج از کشور در کشورهای مانند انگلیس و آمریکا یک پزشک خانواده حدود 50 خانواده را زیر نظر دارد و همه کارهای درمانی این افراد را به عهده دارد همواره حقوق پزشک تامین است و پس از مدتی آشنایی با بیمارانش به دقت تشخیص وی نیز کمک میکند.
عشق به همنوع تنها دلیل طبابت در منطقه بد آب و هوا
دکتر صدیقه پور امینایی همسر دکتر باقری یارندی پزشک عمومی که به عنوان پزشک خانواده 5 سال است در روستای تازیان از توابع بندرعباس طبابت میکند میگذاریم در مییابیم که پزشک خانواده در ایران در صورت اجرا باز مفهومی متفاوت با دیگر کشورها دارد.دکترپورامینایی میگوید او و همسرش هر کدام 20 و 12 سال سابقه طبابت دارند و منطقهای با 14 هزار نفر جمعیت را باید با عنوان پزشک خانواده پوشش دهند.وی میگوید: در ایامی که سرمان شلوغ نیست روزی 40 تا 50 بیمار را ویزیت میکنیم و در ایام شلوغ این تعداد به 100 نفر هم میرسد.وقتی از او میپرسم این تعداد زیاد بر دقت شما تاثیر نمیگذارد پاسخ میدهد: هدف اجرای طرح پزشک خانواده این است که کار بهداشتی انجام شود ولی کار درمانی هم با ماست. ما جزو معدود پزشکان خانوادهای هستیم که 5 سال را در یک محل کار میکنیم و در نتیجه مردم منطقه و بیماریهایشان را میشناسیم. سال به سال فرهنگ مراجعه بهتر میشود که یکی به دلیل توضیحات و آموزش های بهداشتی ماست و دیگر اینکه ویزیت روستایی از 150 تومان به یکهزار تومان افزایش پیدا کرده که همین باعث شده بیمار بابت هر چیزی بی دلیل مراجعه نکند و واقعاً زمانی که مشکلی وجود دارد مراجعه کند.وقتی از میزان حقوق ماهانه میپرسم میگوید: با توجه به دورافتادگی و بدی آب و هوا حقوق هر پزشک در این منطقه 2 میلیون تومان است. که حدود 80 درصد حقوق را میدهند و 20 درصد را جدا پرداخت میکنند و همیشه گفته میشود که وزارت رفاه باید به پول بدهد و چون بیمه پول نمیدهد و بدهکار است، حقوق ما هم دیر پرداخت می شود.این زوج پزشک عمومی یک فرزند دختر دارند و فرزندشان هر روز باید فاصله 30 کیلومتری تا بندرعباس را طی کند تا بتواند از تحصیلات ابتدایی برخوردار شود
نه تنها حقوق پزشکان زیاد نشد بلکه حق مطب هم حذف شد
دکتررضا محمدی یکی دیگر از پزشکان عمومی است که پس از 28 سال طبابت، ریاست یکی از بیمارستانهای قدیمی تهران را عهدهدار است. فیش حقوقی او با تمام مزایا عدد یک میلیون و 200 هزار تومان را نشان میدهد. محمدی میگوید: این فیش که میبینید تازه امسال 50 درصد اضافه شده است و سال گذشته 700 هزار تومان حقوق میگرفتم.وی معتقد است بیشترین بار درمانی در بخش اورژانس یک بیمارستان برعهده پزشکان عمومی است و میگوید: یک پزشک عمومی با تمام استرس و فشار کاری که دارد باید مانند یک کارمند 44 ساعت در هفته به صورت ممتد در یک بخش کار کند، در حالی که پزشکان متخصص از این امر مستثنی هستند و بنا به میل خود در ساعتهای متغیر فعالیت میکنند.دکترمحمدی ضریب حقوقی یک پزشک عمومی را در مراکز درمانی نسبت به سایر کارمندان را ضریب 1.1 عنوان میکند و میگوید: حقوق پزشکان عمومی فقط 10 درصد با دیگر کارمندان بخشهای درمانی متفاوت است در حالی که در نظام هماهنگ جدید قرار بود حقوق یک پزشک عمومی 3 تا 6 برابر حقوق نظام قدیم افزایش یابد.به گفته وی از ابتدای سال 89 در قانونی که ابلاغ شد خبری از این افزایش نبود و نیست و در عین حال حق محرومیت از مطلب که به پزشک عمومی که بیرون مطب نداشت و پرداخت میشد نیز برداشته شده است که این مبلغ در نظام قبلی 250 تا 400 هزار تومان بود و در قانون نظام هماهنگ جدید حدود 800 هزار تومان میشد.دکترمحمدی ادامه می دهد: رئیس کل سازمان نظام پزشکی پیشبینی کرده بود در صورتی که طرح نظام هماهنگ جدید اجرا شود پزشکان عمومی حقوقی بین یک میلیون و 700 هزار تومان تا 2.5 میلیون تومان دریافت میکنند حقوقی که اکنون زیر یک میلیون تومان است.البته قانون نظام هماهنگ جدید برای پزشکانی که در سازمان انتقال خون و سازمان پزشکی قانونی کار میکنند اجرا شد و حقوق این پزشکان 3 برابر شده است.
دکترحسن هویدا ، رئیس انجمن پزشکان عمومی نیز می گوید: مهمترین مشکلی که جامعه پزشکی با آن روبهرو است، عدم تبیین جایگاه پزشکان عمومی در نظام سلامت است و اگر در ظاهر هم بیان که جایگاه پزشکان عمومی تعریف شده است اما عملاً کاری صورت نگرفته است.وی اضافه می کند: مشکل دوم حقوق دریافتی پزشکان عمومی است که در تمام ردههای شغلی هم سابقه خود یا معادل آن است یا کمتر که واقعًا برای جامعه پزشکی دردآور است.وی می گوید: همچنین آئیننامههای وزارت بهداشت منحصراً جامعه پزشکان عمومی کشور را در تنگنا قرار میدهد. به عنوان مثال آئیننامه طب کار محدودیتهایی را برای فعالیتهای شغلی به وجود آورده است. یا مثلا دستورالعملهایی است که در زمینه بیماریهای پوستی صادر میشود که پزشکان عمومی نباید در این حیطه وارد شوند. در حالی که در قوانین پزشکی هیچ محدودیتی برای پزشکان ایجاد نشده حتی در دانشنامه ما آمده میتوانید در کشور به امر طبابت بپردازید.دکترهویدا اضافه می کند: پزشکان عمومی علیرغم اینکه خدمات زیادی به جامعه میدهند با محدودیتهای زیادی مواجه هستند که موجب آزردگی خاطر آنها شده است که رفع آن حمایت مسئولان را می طلبد.
http://www.rs272.com/
http://rs272.vcp.ir
http://jahannews.com/vdcdxx0f5yt0j96.2a2y.html
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
دکتر جعفرسیاه چشم ،پزشکی برای تمام فصول
نوشته :دکتررحمت سخنی ازارومیه مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره) Dr.RAHMAT SOKHANI حتما بااین جمله آشنایی دارید ،مردی برای تمام فصول و هرزگاهی نیز این جمله رادر کتب و فیلمهای سینمایی جهان با کمی تغییرات مشاهده نموده اید .در دنیای کنونی بواسطه مشکلات خاص اقتصادی و سیاسی و اجتماعی پیدا کردن فردی که متعلق به تمام قرون و فصول باشد سخت تر گردیده است .بخاطر نزول اخلاق در جوامع بشری دو نوع واکنش از طرف انسانها بوجود آمده است از یک سو افراد بسیار خشن تر،فرصت طلب تر ،مغرورتر، نادانتر و...شده اند از طرفی بخاطر خلقت پاک انسانهاو وجود حلقه ارتباطی آنها با خدواند یکتا بواسطه پیامبران و امامان باعث شده با وجود انواع مشکلات دنیای مدرنیته افرادی بسیار رئوف ،اجتماعی ،طالب علم وجامعه گر و مومن تر شوند .حال غرض از این مقال اطاله کلام نیست بلکه هدف معرفی چهره هایی است که در قسمت دوم مطلب به آن اشاره گردید .بی شک اکثر پزشکان بادیدکاملا باز و هدف دار به انتخاب شغل پزشکی می پردازند و به مشکلات فراوان دوران طولانی تحصیل پزشکی عمومی ،طرح و سربازی ،خدمت چند برابر تحصیل در مناطقی که هیچ طالبی ندارد ،و در ْآمدهای کم و...واقف اند .به همین دلیل نیز این شغل برخلاف اکثر شغلها یک شغل مقبول جهانی در تمام اعصار و در تمام سنین می باشد .البته هیچگاه منکر کسانی که لباس مقدس پزشکی را پوشیده و تخلف کرده و یا میکنند نیستیم ولی اکثریت پزشکان دنیا جز افراد مورد احترام هر جامعه ای هستند .پزشکان بخاطر مشغله های زیاد هیچگاه خود را به صورت واقعی معرفی نمیکنند و کمتر کسی بغیر از خبرنگاران به این مقوله یعنی معرفی نخبگان پزشکی می پردازند .طب اورژانس و بطورکلی کار در اورژانسها در تمام کشورها از کارهای بسیار سخت و طاقت فرسا به حساب میاید، حال من هم بعنوان یک پزشک که سالها در اورژانس کار کرده و میکنم ازسویی به خاطر فعالیت مستمر فرهنگی مخصوصا در دنیای مجازی وظیفه خودم میدانم که به معرفی یکی از این دوستان خوب پزشک بپردازم که انشالله الگویی مناسب برای دانشجویان و پزشکان جوان باشد: البته ایشان کسی نیست مگر آقای دکتر جعفر سیاه چشم که دانش آموز ممتاز دبیرستان محمد جعفر معنوی شهرستان ارومیه مرکز همیشه سر سبز آذریایجان غربی وصاحب وبلاگ http://jafarsiahcheshm.parsiblog.com/ ،رتبه ممتاز کنکور پزشکی 1365وفارغ التحصیل ممتاز و رتبه اول دانشگاه علوم پزشکی تبریز بوده که متاسفانه به خاطر اجحاف های فراوان زمان فارغ التحصیلی و مشکلات عدیده زندگی شان باوجود قبولی در چندین نوبت در امتحان تخصصی دستیاری پزشکی ،متاسفانه نتوانستند در مقطع تخصصی ادامه تحصیل دهند .او از آن تاریخ تا به امروز یعنی 15 سال پزشک اورژانس بوده و هستنددرچند سال اخیر نیز بعنوان پزشک نمونه سازمان نظام پزشکی استان معرفی گردیدند . ولی بشنوید از خصوصیات اخلاقی و کاری دکتر جعفر سیاه چشم که خواندن آن خالی از لطف نیست :اوهر صبح باآرامش خاصی با وجود سروصدای بسیار زیاد همیشگی واردسالن اورژانس شده وبدون استثنا با تمامی کادر اعم از پزشک و پرستار و خدمات ،سلام و علیکی ساده ای کرده و به سوی اتاق پزشکان میرود .او ازمعدود پزشکانی است که سریع لباس خود را عوض کرده و مرتب با روپوشی تمیز سرکار خود حاضر میشود و مجددا صمیمانه با دوستان کشیک پزشک روز قبل که از شب مانده اند چاق و سلامتی مفصلی انجام میدهد. با متانت و احترامی که مخصوص خودش است ،جویای اتفاقات افتاده کشیکهای قبل میشود .نیم نگاهی به تختهای دارای بیمار کرده و علت و سیر درمان بیماریهایشان را میپرسد دکتربه نکات بسیار ریز بیماران دقت کرده و دوستان پزشک کشیک را با نرمش و لطافت بیانی خاصی به خانه جهت استراحت روانه میکند .درکارهای اورژانسی مهارت خاصی داشته، مخصوصا در اورژانسهای اورتوپدی همیشه حرفی برای گفتن دارد. به اصول خاصی اعتقاد دارد هیچ فردی را بدون جواب نمی گذارد متعقد است ،بیمار حتی بصورت غیر اورژانسی به اورژانس بیاید نباید دست خالی از پیش پزشک اورژانس بیرون برودو میگوید بیمار دردمند پناهگاهی جز اورژانس و پزشک اورژانس بیمارستان ها ندارد ...بسیار اتفاق افتاده یک دفعه از جای خود بلند شده و بسوی فردبیماری که تازه وارد اورژانس شده ،برودقبل اینکه حتی پرستار تریاژ به خاطر ازدحام متوجه ورود بیمار شود!!. او با زبان ادب و متانت ویژه خود به کار تریاژ و درمان اولیه بیمار اورژانسی میپردازد . هیچگاه مریض سرپایی که متعقد به اورژانسی بودن خود است به درمانگاه سرپایی ارجاع نداده تا باعث رنجش بیمار نشود به روش ممکن به راهنمایی یا درمان ارائه او یا همراه بیمار میپرازد .با دقت فراوان بیماران تحت نظر را معاینه و وضعیت بیماررا تعیین تکلیف کرده و بنابه مسئولیت خود جویای علت بیماران فوت شده در اورژانس میشود .با حوصله بسیار زیاد برنامه پزشکان اورژانس را تنظیم میکند و جالب اینکه طوری برنامه ریزی میکند که شامل تمام درخواستها و سلایق پیچیده پزشکان باشد.در رعایت حقوق بیماران سختگیر بوده و گاها به پزشکان و همکاران خود در این رابطه محترمانه تذکر میدهد .او کمتر خسته میشود شنونده خوبی است و برخلاف سوابق مدیریتی بسیار متواضع و گاها خجل است .مثل اکثر اهالی ارومیه در والیبال دستی به ورزش دارد .موقع فوت بیماران اورژانسی با اینکه گریه نمیکند ولی جهره اش حرفهای زیادی برای گفتن دارد و شدت تاثرکاملا ر رفتارش نمایان میشود دکتر سیاه چشم دارای سوابق مدیریتی فراوانی نیز میباشد ازجمله مدیریت مرکز آموزشی درمانی شهید مطهری ارومیه ،رئیس بخش اورژانس امام (ره)و.. در این زمانه او پزشکی نمونه ای برای تمام فصول اورژانسها وپزشکان و دانشجویان پزشکی کشور است
http://www.rs272.com/ http://www.sahand272.blogfa.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
http://rs272.tarlog.com/
http://rs272.vcp.ir
دکتر غلامحسین ساعدی پزشک و داستان نویس مشهور آذربایجانی
دکتر رحمت سخنی ازارومیه مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره) Dr.RAHMAT SOKHANI
شادروان دکتر غلام حسین ساعدی متخصص بیماریهای اعصاب و روان از پزشکان بنام آذربایجانی است که علاوه بر رشته پزشکی ید طولانی در نوشتن آثار ادبی همچون دهها داستان ،نمایشنامه ،اشعار،ترجمه کتب خارجی ،انتشار مجله و فصلنامه و دهها کار ادبی دیگر دارد وافتخار بزرگی برای آذربایجانیها و ایران بوده و هست .بی شک فیلم سینمایی گاو به گارگردانی داریوش مهرجویی به سال 1348،فیلم سینمایی آرامش در حضور دیگران ساخته ناصر تقوایی به سال 1349،فیلم سینمایی دایره مینا به کارگردانی داریوش مهرجویی به سال 1353که براساس داستانهای دکتر غلامحسین ساعدی ساخته شده است را میتوان از شاهکارهای ادبی و سینمایی کشورمان یاد کنیم .شادروان دکترغلامحسین ساعدی (مشهور به گوهر مراد) روز سه شنبه بیست وچهارم دی ماه یک هزار سیصد وچهارده سال شمسی ازوالدین آذربایجانی بنامهای علی اصغرو مادر طیبه درشهر تبریز به دنیا آمد. وی در سال 1322 وارد دبستان بدر و در سال 1329 وارد دبیرستان منصور شد.در سال 1330 همزمان با نهضت ملی فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. طی سال های بعد مسوولیت انتشار روزنامه های فریاد، صعود و جوانان آذربایجان را برعهده گرفت و مقالات و داستان هایی در این سه روزنامه و همچنین " دانش آموز" چاپ تهران منتشر کرد.بعد از کودتای 28مرداد 1332 به مدت دو ماه مخفی شد و در شهریور ماه این سال دستگیر و چند ماهی در زندان به سر برد.در سال 1334 وارد دانشکده پزشکی تبریز شد و سال بعد همکاری خود با مجله سخن آغاز کرد. در این سال داستان مرغ انجیر و پیگمالیون، داستان و نمایشنامه را در تبریز منتشر ساخت.در سال 1336 داستان خانه های شهرری را در تبریز و نمایشنامه لیلاج ها را در مجله سخن منتشر کرد. در سال بعد و پس از آشنایی با صمد بهرنگی ، بهروز دهقانی ، مفتون امینی ، کاظم سعادتی و مناف ملکی، جنبش های دانشجویی و اعتصابات دانشگاه تبریز را رهبری نمود. در این سال داستان کوتاه شکایت و نمایشنامه غیوران شب را نوشت.طی سال های بعد تا زمان فارغ التحصیلی در سال 1340 نمایشنامه های سایه های شبانه ، کاربافک ها در سنگر و سفر مرد خسته را نوشت و منتشر ساخت.در سال 1341 راهی تهران شد تا خدمت سربازی اش را صورت سرباز صفر آغاز کند. در این زمان چند داستان کوتاه درباره زندگی سربازی نوشت. در همین سال به همراه برادرش دکتر علی اکبر یک مطب شبانه روزی افتتاح کرد و با کتاب هفته و مجله آرش همکاری نمود. آشنایی و دوستی با احمد شاملو، جلال آل احمد، پرویز ناتل خانلری، رضا براهنی، محمود آزاد تهرانی، سیروس طاهباز، رضا سیدحسینی، بهمن فرسی، به آذین، اسماعیلی شاهرودی و جمال میرصادقی حاصل این دوره بود.در سال های بعد تک نگاری ایلخچی ، خیاو یا مشکین شهر، هشت داستان پیوسته عزاداران بیل، نمایشنامه های چوب بدست های ورزیل، بهترین بابای دنیا، تک نگاری اهل هوا، داستان بلند مقتل، پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت، مجموعه داستان واهمه های بی نام و نشان، نمایشنامه آی بی کلاه، آی باکلاه را منتشر ساخت.ساعدی در سال 1346 به همراه جلال آل احمد، رضا براهنی و سیروس طاهباز برای رفع سانسور از اهل قلم و مطبوعات با دولت وقت به مذاکره نشست. در همین سال وبه دنبال این اقدام هسته اصلی کانون نویسندگان شکل گرفت.انتشار داستان ترس و لرز، تک نگاری قراداغ، رمان توپ، نمایشنامه پرواربندان، جانشین، فیلمنامه گاو در سال های بین 1346 تا 1353 صورت گرفت.در سال 1353 با همکاری نویسندگان صاحب نام آن زمان، مجله الفباء را منتشر کرد. در همین سال در حین تهیه تک نگاری شهرک های نوبنیاد توسط ساواک دستگیر و به زندان قزل قلعه و بعد اوین منتقل شد و یک سال در سلول انفرادی شکنجه شد.پس از آزادی از زندان سه داستان گورو گهواره، فیلمنامه عافیتگاه ، داستان کلاته نان، را نوشت و در سال 1357 به دعوت انجمن قلم امریکا روانه این کشور شد که سخنرانی های متعددی در این کشور انجام داد. در اوایل زمستان سال این سال به ایران بازگشت.در اواخر سال 1360 راهی پاریس شد و همچنین در این سال با خانم بدری لنکرانی ازدواج کرد.طی سال های 1361– 1364 در پاریس اقدام به انتشار مجله الفباد کرد و چند نمایشنامه و فیلمنامه و داستان نیز نوشت.غلامحسین ساعدی در روز دوم آذرماه 1364 در پاریس درگذشت و در گورستان پرلاشز و در کنار صادق هدایت آرام گرفت.
آثار و فعالیتهای شادروان دکتر غلامحسین ساعدی :
چاپ مقاله و داستان در روزنامههای فریاد، صعود، جوانان آذربایجان و دانش آموز(هفته نامه)؛ چاپ تهران؛ 1331
چاپ”از پا نیفتادهها“ (بخشی از یک داستان بلند)؛ کبوتر صلح؛ 1332
چاپ داستان”خانههای شهرری“؛ تبریز؛ 1334
چاپ داستان کوتاه”آفتاب مهتاب“؛ تهران، مجله سخن؛ 1334
چاپ نمایشنامه”پیگمالیون“؛ تهران، مجله سخن؛ 1335
چاپ داستان و نمایشنامه”پیگمالیون“؛ تبریز؛ 1335
چاپ داستان کوتاه”مرغ انجیر“؛ تهران، مجله سخن؛ 1335
چاپ نمایشنامه تک پردهای”لیلاجها“؛ تهران، مجله سخن؛ 1336
چاپ نمایشنامه تک پردهای”قاصدکها“؛ تهران، مجله صدف؛ 1337
چاپ نمایشنامه تک پردهای”خانه برف“؛ تهران، ماهنامه اندیشه و هنر؛ 1337
چاپ مجموعه داستان”شب نشینی باشکوه“؛ تبریز؛ 1339
چاپ نمایشنامه سه پردهایی”کار بافکها در سنگر“؛ تبریز، ناشر کتابفروشی تهران؛ 1339
چاپ نمایشنامه دو پردهایی”بامها و زیر بامها“؛ تهران؛ 1340
چاپ نمایشنامه سه پردهایی”کلاته گل“؛ تهران، انتشار به صورت مخفی؛ 1340
ترجمه و چاپ داستان”دوستان“ نوشته”گی باند تیزن“؛ تبریز، انتشارات ابن سینا(با همکاری فرانکلین)؛ 1340
چاپ نمایشنامه تک پردهایی”شبان فریبک“؛ تهران، مجله صدف؛ 1340
چاپ داستان”دو برادر“ (داستان اول از مجموعه واهمههای بی نام و نشان) در کتاب نمونههایی از نثرهای نویسندگان معاصر(شانزده مقاله و داستان) به اهتمام”احمد رنجبر“ و”رضا خسروشاهی“؛ 1341
چاپ داستان کوتاه”قدرت تازه“؛ کتاب هفته؛ 1341
چاپ نمایشنامه تک پردهایی”عروسی“؛ تهران، آرش؛ 1341
چاپ نمایشنامه”گرگها“ (نمایشنامه دوم از مجموعه پنج نمایشنامه از انقلاب مشروطیت)؛ تهران، کیهان ماه؛ 1341
چاپ نمایشنامه بیکلام”شهادت“ (لال بازی هشتم از مجموعه ده لال بازی)؛ تهران، مجله آرش؛ 1341
چاپ داستان”دو برادر“ (داستان اول از مجموعه واهمههای بی نام و نشان)؛ تهران، مجله آرش؛ 1341
چاپ داستان”گدا“ (داستان سوم از مجموعه واهمههای بی نام و نشان)؛ تهران، مجله سخن؛ 1341
چاپ ده نمایشنامه بیکلام(لال بازی)؛ تهران، انتشارات آرش؛ 1342
ترجمه و چاپ کتابهای”آزمایشهای علمی با وسائل ساده“ (کارلتن ج. لینر)، ”قلب و بیماریهای قلبی و فشار خون“ (هـ . بله سکی)، ”خودشناسی“ (ویلیام سی مینجر)، ”شناخت خویشتن“(آرتور جرسلیر)؛ تبریز؛ 1342
چاپ لال بازی”فقیر“ و داستان”شفا یافتهها“؛ تهران، مجله سخن؛ 1342
چاپ لال بازی”دعوت“؛ تهران، کیهان هفته؛ 1342
چاپ داستان کوتاه”راز“ و”عزاداران بیل“؛تهران، کتاب هفته؛ 1342
چاپ مجموعه داستان”عزاداران بیل“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1343
ترجمه و چاپ”آمریکا و آمریکا“ (با همکاری محمدنقی براهنی) نوشته”الیا کازان“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1343
چاپ تک نگاری”خیاو یا مشکینشهر“[سفر به آذربایجان]؛ تهران، انتشارات امیرکبیر(با همکاری موسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی)؛ 1344
چاپ نمایشنامه”چوب به دستهای ورزیل“؛ تهران، انتشارات مروارید؛ 1344
چاپ نمایشنامه”بهترین بابای دنیا“؛ تهران، انتشارات شفق؛ 1344
چاپ مجموعه داستان”دندیل“؛ تهران، انتشارات جوانه؛ 1345
چاپ مجموعه نمایشنامه”انقلاب مشروطیت“؛ تهران، انتشارات اشرفی؛ 1345
چاپ دوم مجموعه نمایشنامه”انقلاب مشروطیت“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1345
چاپ تک نگاری”اهل هوا“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر(با همکاری موسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی)؛ 1345
چاپ مجموعه داستان”واهمههای بی نشان“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1346
چاپ مجموعه نمایشنامه”خانه روشنی“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1346
چاپ نمایشنامه”آی بی کلاه آی با کلاه“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1346
چاپ مجموعه داستان”ترس و لرز“؛ تهران، انتشارات زمان؛ 1347
چاپ داستان بلند”توپ“؛ تهران، انتشارات اشرفی؛ 1347
چاپ دو نمایشنامه”دیکته“ و”زاویه“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1347
چاپ نمایشنامه”پرواربندان“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1348
چاپ فیلمنامه”فصل گستاخی“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1348
چاپ داستان کوتاه”قدرت تازه“ در کتاب نوآوران قصه؛ تهران، انتشارات ارغوان؛ 1348
چاپ داستان کودکان”گمشده لب دریا“؛ تهران، انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان؛ 1348
چاپ نمایشنامه”وای بر مغلوب“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1349
چاپ نمایشنامه”جانشین“؛ تهران، انتشارات نیل؛ 1349
چاپ سه فیلمنامه کوتاه”ما نمیشنویم“؛ تهران، انتشارات پیام؛ 1349
چاپ نمایشنامه”چشم در برابر چشم“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1350
چاپ فیلمنامه”گاو“؛ تهران، انتشارات آگاه؛ 1350
چاپ داستان”گلیبر“ (برای کودکان)؛ تهران، انتشارات نوجوانان؛ 1350
چاپ داستان”مرند“؛ (برای کودکان)؛ تهران انتشارات نوجوانان؛ 1350
چاپ کتاب”موجودات خیالی در افسانههای ایرانی“ (برای کودکان)؛ تهران، انتشارات نوجوانان؛ 1350
چاپ نمایشنامه”عاقبت قلم فرسایی“؛ تهران، انتشارات آگاه؛ 1354
چاپ نمایشنامه”این به آن در“؛ تهران، انتشارات آگاه؛ 1354
چاپ داستان”کالته نان“ برای کودکان؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1355
چاپ مجموعه داستان”گور و گهواره“؛ تهران، انتشارات آگاه؛ 1356
چاپ نمایشنامه”ماه عسل“؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1357
چاپ نمایشنامه”محاکمه میرزا رضای کرمانی“ در کتاب صدرا(بهار)؛ تهران، انتشارات سینما؛ 1357
مسئول انتشارات روزنامههای فریاد، صعود، جوانان آذربایجان؛ 1331
همکاری با مجلههای جهان نو، فردوسی، خوشه نگین و جنگهای ادبی؛ 1331
http://www.rs272.com/ http://www.sahand272.blogfa.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
http://rs272.tarlog.com/
http://rs272.vcp.ir
سه شنبه سوزی قبل چهارشنبه سوری در ارومیه!!!
دکتر رحمت سخنی ازارومیه مرکزآموزشی درمانی امام خمینی (ره) Dr.RAHMAT SOKHANI
http://www.rs272.com/
http://rs272.tarlog.com/
http://www.sahand272.blogfa.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI