یادمه اون روزها چقدرمیخندیم وافتتاح سایت دکتر صادق بسایی
نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
الحمدلله چهل و سومین سایت مشاوره پزشکی مرکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه مرکز همیشه سر سبز و غیور آذربایجان غربی افتتاح و بزودی سایت فوق با مدیریت پزشکی علاقمندو با سواد و عاشق رفع آلام بیماران درد مند بنام آقای دکتر صادق بسایی از فرزندان آذربایجان همیشه قهرمان اداره خواهد شد .و اینجانب به عنوان طراح سایت از خداوند متعال برای ایشان در تمام مراحل زندگیشان آرزوی توفیق و پیروزی را خواستارم .و طبق روال گذشته ، نوشته یادگاری برای ایشان تقدیم میکنم که انشالله مورد توجه خوانندگان محترم نیز قرار گیرد : فارغ از بازیهای الک و دولک ، هفت سنگ خسته به کنج خانه خشتی مان می خزیدیم و با کشمش پاک کرده مادر همراه سنجد ، لحظاتی را درازکش می آسودیم.یادمه که در محله یمان کمتر کسی تلویزیون داشت ، گاها روزهایی تلویزیون کمدی کلاسیک نشان میدادو ما غرق در صحنه های خنده دارشان ،قایق آرزوهای کودکانه خود را روی تخته سفید دلمان نقاشی می کردیم .یادمه چارلی چاپلین با اون فیلم عصر جدیدش، تا ساعتها نمایانگر صورتهای خندان و دندانهای سفیدمان می شد. در خیابان آرام اش ، چنان انفجار خنده در روحمان پدیدار می گردید که تصویر روح و جسمان یکسان دیده میشد !!.وه چقدر با نقشهای هارول لوید ریز نقش ، دم ساز شده و با او می دویدیم و با او به زمین خورده و از درختی تاب میخوردیم .یادمه با نورمن ویزدوم ،در نقش پلیس قلابی چه آرزوهایی را در دنیای خیالی مان به واقعیت تبدیل نمی کردیم ؟.یادمه در فروشگاه برزگ برادران ماکس ، همه خانه را همانند آن فروشگاه به هم ریخته و ساعتها با لش ها را به سر و کله همدیگر می زدیم .یادمه خنگ بازیهای خودمان را با لورل و هاردی ، تقسیم میکردیم .یادمه و یادته !!در همه حال میخندیم و می خندیم .چه خوب بود روزهایی را که با هم می خندیم ، حال چه شده که امروزه دیگر صدای پای آب سهراب ، را نمی شنویم و مرثیه شهادت آهنگران را درک نمی کنیم !!؟.کاش میدانستم سمعک گوشها از چه نوعی هستند ؟!! من نیز از آن نوع می خریدم . نمی دانم چرا آرامش در دلم غریبه شده و چشمانم برای هیچ ، سوسو می زنند ؟!!.عزیزم، من که داستان و راستان ناتمام نیستم !! هر چند ظاهرا من در تو تمام شده باشم ، بهرحال یادمه اون روزها چقدر میخندیم .