درددل با پدر شهیدم محمد سخنی
نوشته :دکتر رحمت سخنی از اورمیه
سلام پدرجان، بیست و پنجمین سالگرد شهادت تو نیز امروز فرا رسید .چقدر این زمان طولانی زود گذشت آلان نیز باورم نیست که تو رفتی تا چند سال پیش همیشه خواب آمدنت را میدیدم که به سفر رفتی و از آن سفر باز میگرددی ولی افسوس این روزها حتی آن خوابها را نیز نمی بینم .اگر بودی امسال فکر کنم 67 ساله میشدی با اینکه بسیاردوست داشتم آلان پیش ما بودی ولی از طرفی به خاطر بی عدالتیهای موجود در جامعه مان دوست ندارم باشی!! چرا که آن جائی که زندگی میکنی صلح ، زیبائی ، عشق ،طراوت ، قرب و نزدیکی به خداست .یادمه تا دیروز افرادی مثل شما دست جوانان این مرز و بوم را میگرفت و به زور در اداره ای استخدام میکرد یادته در همسایگی ما دو پسر شرور زندگی میکردند و روزی در کودکی مرا به شدت کتک زدند و تو بدنبال انها دویدی و در پشت بام یکی از همسایه ها آنها را غافلگیر کردی ؟ و قرار شد فردا آنها را به کلانتری ببری و بازداشتشان کنی، ولی فردای آن روزبه جای بردن به کلانتری راهت را کج کردی و آنها را به لشکر 64 ارومیه بردی وبا ضمانت خودت به استخدام ارتش در آوردی!!. و با کارت نه تنها آنها را مجازات نکردی بلکه با این کارت خانواده آنها را که در فلاکت کامل بسر میبردند، نجات دادی طوریکه آلان نیز آنها و خانواده یشان هر وقت مرا می بینند به شما رحمت میفرستند و میگویندهیچگاه مثل او مردی دیگر، در منطقه ما نخواهد آمد. او ما را از مرگ و فقرنجات داد .ولی بشنو بعد از سالها گذشت زمان و ادعای خیلی ها در دین داری ، یک سال قبل پسر کوچکت اکبر، را ناجوانمردانه از بانک صادرات ارومیه به ناحق اخراج میکنند و اصلا از خدا نترسیدند که او فرزند دو شهید و فرزند و سوخته این انقلاب است وآه و نفرین او از آتش جهنم نیز سوزانتر است و احتمال این که گریبانگیر این دنیا و آن دنیایشان شود، بسیار است . ولی افسوس از غیرت و دین امروزه فقط قالبی رنگین مانده واثربخشی در آن نمانده است جالبه که بدانی به همه جا شکایت کردیم ولی نتیجه نگرفتیم ظاهرا در این کشور گوش شنوا و فریاد رسی وجود ندارد و همه مشغول کار خودشان هستند ؟!!.پدرجان باورت نمیشود امسال حتی یک قطره باران نباریده است و همه خیال میکنند تغییرات لایه اوزون و نمیدانم آلاینده های هوا و .. علت آن است. در حالیکه نمیدانند امکان دارد به خاطر نافرمانی از خدا ، کفر ، دوری از دستورات خدا ، عدم توجه به فقرا و مستضعفین و خانواده شهدا و جانبازان و... باشد در اصل یک بلا است نه یک اتفاق !! . امروز نیز مثل سالهای قبل در باغ رضوان مزار شهدای ارومیه مرکز آذربایجان غربی با عروس و نوه ات( سهند )که بسیار شلوغ و با هوش است ،جهت تجدید با آرمانهای شهدا و انرژی گیری از شهدا و عرض تبریک و تسلیت به خدای برزگ و پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع)به خاطر بیست پنجمین سالگرد شهادت ات ، حاضر و دسته گلی های علاوه بر مزارت به مزارمادرشهیدم خانم جمیله رمضان شیخ سرمست نثار کردیم .امیدوارم وساطت ماها را نزد پیامبر(ص) بکنید چونکه ما در این دنیا فقط آقا امام زمان (عج) را داریم ولی در آنجا تمام شهدا مخصوصا شما دو شهید مهربان و والد عزیزمان را داریم .
http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI