افتتاح سایت مشاوره تخصصی اورولوژی دکترمهدی فلاحتی
(به انضمام زندگینامه فئودور داستایوسکی نویسنده یا روانشناس شهیر روسی )
نوشته و طراح سایت : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
این سایت پنجاه و نهمین سایت مشاوره پزشکی است که به مدیریت پزشکی با اخلاق ، آرام و کپی برادر دوقلویش وعلاقمند به مسایل رفع آلام بیماران بنام دکتر مهدی فلاحتی رزیدنت رشته اورولوژی در اورژانس مرکز اموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه سرسبز و همیشه سرافراز آذربایجان غربی افتتاح میگردد .اینجانب نیز بعنوان طراح سایت آرزوی موفقیت روز افزون برای ایشان در تمام مراحل زندگیشان از خداوند متعال را خواستارم .وطبق سنت قبلی برای ایشان نیز نوشتار یادگاری این بار زندگینامه یکی نویسندگان شهیر روسی که به حق حتی میتوان اورا در حد یک روانشناس بسیار آگاه تلقی نمود،ارائه میدهم که امید دارم مورد توجه خوانندگان گرامی نیز واقع شود.دراین باره با هم میخوانیم:
پرتره فیودور داستایوسکی اثر واسیلی پِروف، 1872فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی (زاده 30 اکتبر 1821میلادی - درگذشته اواخر ژانویه سال 1881). نویسنده روس و خالق جنایت و مکافات و خاطرات خانه مردگان.
مترجمان متفاوت نام این نویسنده را به اشکال متفاوتی در فارسی نوشتهاند : «داستایوفسکی»، «داستایِفسکی» و «داستایِوسکی» که به نظر میرسد آخری نزدیک به تلفظ نام او در زبان انگلیسی است و به همان شکل در فارسی ثبت شده است. خشایار دیهیمی در ترجمه زندگینامه داستایوسکی نوشته ادوارد هلت کار نام او را به شکل «داستایفسکی» آورده است.
نام کوچک او نیز در متون ترجمه شده به اشکال «فیودور» و «فئودور» آمده است.
فیودور میخاییلوویچ فرزند دوم خانواده داستایوسکی در 30 اکتبر 1821 به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در ده سالگی والدینش مزرعهای کوچک در حومه شهر تولا در نزدیکی مسکو خریدند که از آن به بعد تابستانها را در این مکان میگذراندند.
در 1834 همراه با برادرش به مدرسه شبانهروزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکده مهندسی نظامی را در پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در زانویه 1838 وارد دانشکده شد. در تابستان 1839 خبر فوت پدرش به او رسید.
در 1843 با درجه افسری از دانشکده نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در اداره مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان 1844 سهم ارث پدریش به موجب ولخرجیهای مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد. در همین سال از ارتش استعفا داد.
در زمستان 1844-1845 رمان کوتاه مردم فقیر را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان بزرگ روسی شد و برای خود شهرتی کسب کرد. در طی دو سال بعد داستانهای همزاد، آقای پروخارچین و خانم صاحبخانه را نوشت.
در سال 1849 توسط پلیس مخفی به جرم براندازی دستگیر شد. دادگاه نظامی برای او تقاضای حکم اعدام کرد که در19 دسامبر مشمول تخفیف شد و به چهار سال زندان و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت.
در زمان تبعید و زندان حملات صرع که تا پایان عمر گرفتار آن بود بر او عارض گشت. در 15 فوریه 1854 از زندان بیرون آمد تا دوره بعدی مجازاتش را در لباس سرباز عادی طی کند. به عنوان مأمور خدمت در گردان هفتم پیاده نظام سیبری به سمیپالاتینسک اعزام شد.
در 6 فوریه 1857 بعد از دو سال عشق جانفرسا با «ماریا دیمیتریونا» بیوه یک کارمند گمرک ازدواج کرد.در بهار 1859 استعفایش از ارتش پذیرفته شد و توانست به نزدیکی مسکو نقل مکان کند. دو داستان خواب عموجان و دهکده اشپیانچیکوو را نوشت و به چاپ رسانید. عرضحالی برای الکساندر دوّم فرستاد و بدین وسیله اجازه یافت به پترزبورگ برود.
در نشریهای که برادرش منتشر میکرد - «ورمیا» - شروع به روزنامهنگاری کرد. از ژوئن تا اوت 1862به اروپا سفر کرد. داستانی به نام ماجرای بیشرمانه را در «ورمیا» به چاپ رسانید. در ماه ژوئن 1863 «ورمیا» تعطیل شد. قسمتی از تابستان و پاییز1863 را با معشوقش در اروپا گذراند. در 10ژوئیه 1864 «میخاییل داستایوسکی» برادر بزرگش درگذشت. در 16 آوریل 1864 ماریا دیمیتریونا درگذشت.
در فاصله سال های 64-1862کتابهای خاطرات خانه مردگان و آزردگان را به چاپ رسانید.
در 1866جنایت و مکافات را نوشت و در اکتبر همان سال رمان قمارباز را در 26 روز نوشت این کار با تندنویسی «آنا گریگوریونا» انجام شد. در15 فوریه 1867 با آنا ازدواج کرد و در آوریل همان سال با همسرش به اروپا سفر کرد و تا تابستان 1871 به روسیه بازنگشت. در این سفر بارها پول خود را در قمار از دست داد. سال اول سفر را در سوئیس و سال دوم را در ایتالیا و دو سال آخر را در دِرِسدِن گذراند.
در فوریه سال 1868دخترش «سوفیا» به دنیا آمد که بیشتر از سه ماه زنده نماند. نوشتن ابله را در ژانویه 1869در فلورانس به پایان رسانید و همیشه شوهر را در پاییز همان سال در درسدن نوشت. در ماه سپتامبر 1869 دختر دومش به نام «لیوبوف» به دنیا آمد.
در ژوئبه 1871 نوشتن جنزدگان را به پایان رسانید. در تابستان همان سال پسرش به نام «فدیا» به دنیا آمد.
در آغاز سال 1873 سردبیر مجله «گراژ دانین» شد و تا ماه مارس سال بعد به این کار ادامه داد. جوان خام را در زمستان 75- 1874نوشت که در طول سال 1875 در مجله «اوتچستیه زابیسکی» انتشار یافت.
«آلیوشا» آخرین فرزندش در ماه اوت1875به دنیا آمد که در سه سالگی بر اثر حمله صرع در گذشت.
یادداشتهای روزانه نویسنده را طی سالهای 79-1880 به همین نام در روزنامه منتشر کرد.
برادران کارامازوف در «روسکی وستنیک» منتشر شد .
در جشن سه روزه بزرگداشت پوشکین در پی سخنرانیش به اوج شهرت و افتخار در زمان حیاتش رسید و سرانجام در اواخر ژانویه سال 1881 در اثر خونریزی ریه درگذشت.